اطلاعیه و پیامها | لینک ها | شماره جدید |
بایگانی |
او مبنی بر تحققِ عدالتِ اجتماعی و اقتصادی و تغییرِ ساختارِ مدیریتیِ کشور نیست، بلکه واهمه از قدرت گرفتنِ جریانی افراطی و بسی خطرناک به نام حجتیه است؛ جریانی که خود را حقِ مطلق و مخالفانِ خویش را از نسلِ قابیل میداند!! جریانی که در شورای شهر تهران، در شهرداری، در مجلس و در دولت در حالِ ریشهدواندن بود و در همان روزهای نخستِِ پیروزیِ احمدینژاد رسماً اعلام کردند که همۀ سنگرها را فتح نموده و به گونهای مصمم میخواهند سنگرِ آخر یعنی «خبرگان رهبری» را هم فتح کنند.این اعلامِ رسمی، زنگهای خطر را برای کسانی که فقط از جانبِ آمریکا و هاشمی رفسنجانی احساسِ خطر میکردند به صدا درآورد! برخی دیگر از اظهارنظرها، از جمله سخنانِ معاونِ پارلمانیِ آقای رئیسجمهور در جمعِ بسیجیان که گفت: امروز محبوبیّتِ آقای احمدینژاد در داخل و خارجِ کشور از آقای خامنهای بیشتر است، طنینِ بیشتری به آن زنگهای خطر داد!!
آقای احمدینژاد و حامیانش بسی زودهنگام و به گونهای اجتنابناپذیر در مسیری قرار گرفتند که ملزم به خراب کردنِ پُلهای پشتِ سرِ خویش و از دست دادنِ حامیان و مؤتلفانِ سابقِ خود شدند. وقتی نخبگانِ سیاسیِ سپاه پس از به قدرت رسیدنِ احمدینژاد، رقیبِ سرسختِ او آقای قالیباف را بر مسندِ شهرداری تهران و ژنرالهای سخت مخالفش را در کادرِ فرماندهیِ سپاه و بسیج منصوب کردند، احمدینژاد برای تخریبِ قالیباف ناگزیر شد بر وجهۀ نظامیِ او تکیه کند و نیز به دخالتِ سپاه در امور سیاسی (حمایت از قالیباف) انتقاد نماید! و این همان تناقضی بود که پایههای سُستِ رجایی دوم را در هم شکست! زیرا در واقع سپاه بود که چندی پیش به اتکای نیروی بسیجِ استانِ تهران، عدهای نیروهای ناشناخته با وجهۀ ارزشی و فاقدِ هرگونه سوابقِ مدیریتی را یک شَبه کشف کرد و با عنوانِ «آبادگران جوان» بر کُرسیهای شورای شهر نشاند، سپاه بود که زمینۀ پیروزیِ اصولگرایان را در مجلس فراهم کرد و سپاه بود که احمدینژاد را در رسیدن به کُرسیِ ریاستجمهوری یاری رساند؛ اما اکنون آقای احمدینژاد و حامیانش برای حذفِ آقای قالیباف مجبور به رویارویی و موضعگیری در مقابلِ همین نیروی نظامیِ قدرتمند شدهاند!!قالیباف و احمدینژاد دو سیاستمدارِ همسنگ مینمایند که هر دو ریشه در پادگانهای نظامی دارند، هر دو داعیۀ اصولگرایی را یَدک میکشند و هر یک از منافعِ بخشی از روحانیّتِ سنتی حمایت میورزند، اما رئیسجمهورِ تمامیّتخواه هرگز نمیتواند قالیباف را تحمل کند! یورشِ احمدینژاد و حامیانش برای تخریب و حذفِ قالیباف تبعاتِ بسیار ناگواری را برای ایشان در پی داشت. بیشترین و روشنترین سخنانِ انتقادی از سوی خانم فاطمه رجبی همسر الهام سخنگوی دولت بیان شد. فاطمه رجبی که زنی بسیار احساساتی است، بسی ناشیانه در دفاع از احمدینژاد به آقای قالیباف حمله کرد و سعی نمود او را به عنوان یک نظامی که واردِ عرصۀ سیاست شده تخریب کند و به ناچار، سپاه را هم به دلیلِ دخالت در امورِ سیاسی (حمایت از قالیباف) به بادِ انتقاد گرفت!! آن بخش از سخنانِ خانم فاطمه رجبی که بر نخبگانِ سبزپوشِ سپاه گِران آمد این بود: «ملت نميپذيرد كه دفعتاً يك نظامي "دكتر"، "مدير"، "مدبر"، "كارشناس"، "فرهيخته" و... شده، در مصدرِ كار با بكارگيريِ همۀ ابزارها براي رسيدن به قدرت تلاش كند... تجربه نشان داده است كه اين نظاميهاي مستعفي را ملت هرگز "رجل سياسي" نخواهد شناخت. يعني به عنوان "سياستمدار ارزشگرا" پذيرفته نخواهد شد... نمونۀ حضورِ قاليباف در انتخاباتِ نهم و مسير فعليِ شهرداري نشان داد كه ورودِ اين افراد به سياست براي ملت و ارزشهاي او زيانبار ميباشد».این جملات دو بازتابِ مشخص داشت. اول آنکه افکار عمومی را به تعمق و تأمل واداشت که اگر نظامیان نمیتوانند فرهیخته، کارشناس، مدیر و مدبر باشند، پس چگونه صلاحیّت و تواناییِ آن را داشتهاند که احمدینژاد را بر مسندِ شهرداری تهران و ریاست جمهوری بنشانند و مهمتر اینکه اگر چنین است که خانم رجبی میگوید، پس چرا دهها نفر از فرماندهانِ سپاه در شهرداری تهران و اکنون در دولت از مدیرانِ ارشد و ممتازِ احمدینژاد هستند؟!! به عنوان مثال، سردار داوود احمدینژاد برادرِ رئیسجمهور که خود فردی نظامی و اطلاعاتی است، دیروز با اختیاراتِ تام در تمامِ ارکان و اجزای شهرداریِ تهران حُکم میراند و امروز نیز در دولت، به عنوان بازرسِ ویژۀ رئیسجمهور در همۀ وزارت خانهها، ادارات و سازمانهای دولتی حضورِ گرم و قدرتمندی دارد! یا سردار سیدمهدی هاشمی که در شهرداری تهران به عنوانِ مهمترین فرد بعد از آقای احمدینژاد، معاونِ او در امور مناطق شهرداری بود! وقتی احمدینژاد کُرسیِ ریاستجمهوری را به دست گرفت، سردار هاشمی را به عنوانِ وزیرِ رفاه و تعاون به مجلس معرفی کرد اما وی آرای چندانی اخذ نکرد و لذا به عنوانِ معاونِ عمرانی وزارت کشور و رئیسِ سازمان شهرداریها منصوب شد!! در این دولتِ شبه نظامی میتوان صدها نفر چون این دو تن را نام برد که همگی تناقضِ آشکارِ گفتارِ خانم فاطمه رجبی، همسر سخنگوی احمدینژاد را نشان می دهند.بازتابِ دومِ سخنانِ نابخردانۀ خانم فاطمه رجبی برآشفته کردنِ فرماندهانِ سپاه بود که بسیاریشان تحصیلکرده و عناوینِ دکتر و مهندس را یدک میکشند و اگر نتوانند خود را با رئیسجمهورهای قبلیِ ایران مقایسه کنند، حداقل این است که خود را بیش از آقای احمدینژاد فرهیخته، فهیم، مدیر و مدبّر میدانند. برای فرماندهانِ سپاه و بسیج این سؤالِ محوری مطرح است که چرا آقای احمدینژاد و حامیانش به این زودی فراموش کردهاند که چه نیرویی به آنها موجودیّت داده و ایشان را در رساندن به قدرت یاری داده است؟! تناقضاتِ فراوانی در اظهاراتِ حامیانِ آقای احمدینژاد وجود داشت که موجبِ رسواییِ دولت و برخی فرماندهانِ سپاه شد. خانم فاطمه رجبی در واقع شکافِ نامحسوسی را که از دورانِ تصدیِ احمدینژاد بر شهرداری میانِ وی و سپاه ایجاد شده بود، آشکار و صد چندان کرد و در آستانۀ سه انتخاباتِ بسیار مهم و همزمان، اصلیترین موتورِ حرکتیِ رئیسجمهورِ ایدهآلش یعنی بسیج را خاموش نمود!اولین رفراندوم در زمانِ ریاست جمهوریِ آقای احمدینژاد، انتخاباتِ همزمانِ «شوراها» و «خبرگان» و بزرگترین اشتباهِ او، دخالتِ مستقیماش در این انتخابات برای باز پسگیریِ شهرداری تهران بود. آقای احمدینژاد و حامیانش برای به دست گرفتنِ کانونِ پرقدرتِ معادلاتِ سیاسی یعنی شهرداری تهران، تمامِ توانِ خود را مصروف کردند اما همۀ تلاشها نافرجام ماند. در کمالِ شگفتی، غالبِ جریانها و احزابِ سیاسیِ مخالفِ احمدینژاد به یک ائتلافِ هرچند سُست رسیدند ولی اصولگرایان اسیرِ شکافی کهنه بودند که از قبل بینِشان ایجاد شده بود و آن را بیپژواک گذارده بودند. لیکن گدازهای که دیروز به زیرِ خاکستر مدفون گردیده بود، به دلیلِ جاهطلبی و تمامیّتخواهیِ آقای رئیسجمهور به شرارۀ پُرفروغی میانِ اصولگرایان بدل شد که دیگر نه تنها قابلِ خاکسپاری نبود، بلکه در انتخاباتِ «شوراها» و «خبرگان» به یک آتشفشانیِ خیرهکننده انجامید و میرود تا به یک رویاروییِ سختتر هم بیانجامد. بسیاری از بزرگان و ریشسفیدانِ اصولگریان طیِ مذاکراتِ متعدد از آقای احمدینژاد خواستند که مستقیماً واردِ انتخابات نشود. درخواستِ محوریِ طیفهای مختلفِ اصولگرایان از آقای رئیسجمهور این بود که دولت رسماً و مستقلاً ستادِ انتخاباتی تشکیل ندهد و از ارائۀ یک لیستِ جداگانه از اصولگرایان پرهیز کند. اما بر اثر جاهطلبی و اعتماد به نفسِ کاذبِ آقای احمدینژاد، تلاشِ اصولگرایان برای ائتلاف و ارائۀ |