اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
بر کُرسیاش نشسته است!! و دهها مدیرِ دولتیِ دیگر که به دلیلِ عدمِ حمایت از فهرستِ «رایحۀ خوش خدمت» و مخالفت با رویۀ دولت حذف شدند!! شکستِ فهرستِ «رایحۀ خوش خدمت» و حامیانِ دولت در انتخاباتِ شوراها و خصوصاً ورودِِ سُست و مشکوکِ پروین احمدینژاد به شورای شهر تهران در عمل به رفراندومی برای دولتِ نهم و شخصِ احمدینژاد بدل گشت. پس از انتخابات و هنگامی که معلوم شد متحدینِ آقای احمدینژاد شکست خوردهاند، مشاورِ مطبوعاتیِ آقای رئیسجمهور در یک حرکتِ نسنجیده و ناپخته، انتسابِ لیستِ «رایحۀ خوش خدمت» را به ایشان تکذیب کرد! این در حالی بود که نامزدهای این فهرست از نام و عکس رئیسجمهور در تمام بیلبوردهای تبلیغاتیِ خودشان استفاده کرده و به همراهِ احمدینژاد رأی خودشان را در صندوق انداخته بودند! اینسان هرچه آقای احمدینژاد و طرفدارانش بیشتر کوشیدند دخالتِ خویش در انتخابات و انتسابِ فهرستِ «رایحۀ خوش خدمت» را به خود کتمان کنند، مردم ایران بیشتر متوجۀ این نکتۀ مهم شدند که یک دولتِ پوپولیست تا چه اندازه میتواند به شعور یک ملت توهین کند!! اما اصولگرایانِ معتدلتر سعی داشتند با تأکید بر نتیجۀ انتخاباتِ تهران خود را پیروزِ این میدان نشان دهند و علیرغمِ وحدتشکنیِ رئیس جمهور، برای حفظِ موجودیّت و انسجامِ خویش، این پیروزیِ فرضیِ سُست را به حسابِ دولت واریز کردند اما نتیجۀ انتخابات آشکارا بیانکنندۀ این بود که اعتبار، محبوبیّت و مشروعیّتِ آقای احمدینژاد فرو ریخته است.
در زمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، دخترش فائزه هاشمی در انتخاباتِ مجلس بالاترین آرای تهران را کسب کرد؛ همچنین در انتخاباتِ مجلس ششم، دکتر محمدرضا خاتمی برادر رئیسجمهور، مرحوم دکتر علیرضا نوری برادر وزیر کشور و همچنین خانم جمیله کدیور که همه از چهرههای اصلیِ وابسته به سیدمحمد خاتمی و جریانِ اصلاحطلبی بودند، با آراء میلیونی در صدرِ منتخبینِ تهران قرار گرفتند اما اکنون پروین احمدینژاد با دویست و چهل و دو هزار رأی و در ردیف هشتم، با پای لرزان راهیِ شورای شهر تهران شده است! شکستِ آقای احمدینژاد در انتخاباتِ خبرگان سهمگینتر بود. احمدینژاد و حامیانِ دولت با طرحِ شعار «خبرگان منهای هاشمی و روحانی» درصدد برآمدند از شگردِ کهنۀ حمله به هاشمی رفسنجانی برای جلبِ افکار عمومی استفاده کنند. اين گروه در انتخاباتِ خبرگانِ رهبري در استانِ تهران، با شعار "ليستِ منهاي هاشمي" به تشكيلِ مجلسي بدونِ حضور آقای هاشمي يا انتخابِ وي با آراي كم و پيروزيِ قاطعِ آقاي مصباح اميد بست اما هاشمي بيش از يك ميليون و پانصد هزار رأي به خود اختصاص داد، در حاليكه آقاي مصباح كه قرار بود نفر اول تهران شود، كمتر از نهصد هزار رأي كسب كرد. اینسان هاشمی رفسنجانی با کسبِ بالاترین آراء با ششصد هزار تکرأی به عنوان نفر اول خبرگان رهبری جایگاهِ ویژهای را در ارکانِ حاکمیّت برای خویش تثبیت نمود. حضورِ هاشمی رفسنجانی در صدرِ منتخبینِ تهران، آرای قابلِ ملاحظۀ دکتر حسن روحانی، بیرون ماندنِ آیتالله خوشوقت و رتبۀ پایینِ آیتالله مصباحیزدی برای حامیانِ دولت و کسانی که با تمامِ توان با لیستِ «منهای هاشمی و روحانی» به میدان آمده بودند، شکستی فاحش و گرانبار بهشمار آمد. پژواکِ ناکامیِ سختِ آقای احمدینژاد در انتخاباتِ شوراها و خبرگان بسیار مهیب رُخ نمود زیرا آقای رئیسجمهور در تمامِ محافلِ خصوصی و نیمهخصوصی اعلام کرده بود که خطِ قرمزِ من هاشمی رفسنجانی و قالیباف است و این موضعگیریِ صریحِ رئیسجمهور، خیلی سریع به درونِ جامعه کشیده شد و اذهانِ تمامِ اقشار و تودههای مردم را به خود مشغول کرد تا در انتظارِ سرانجامِ ستیزِ احمدینژاد با قالیباف و هاشمی رفسنجانی باشند. لذا پیروزیِ طرفدارانِ قالیباف در شورای شهر تهران و پیروزیِ هاشمی رفسنجانی در خبرگان بیش از شکست در یک وزنکشیِ انتخاباتی، اعتبار و حیثیتِ رئیسجمهور را فرو ریخت. ناکامیِ احمدینژاد و مصباحیزدی و حامیانِ دولت در دو انتخاباتِ «شوراها» و «خبرگان» آنقدر سهمگین بود که شکستِ آنها در انتخاباتِ «میاندورهای مجلس» که در همان زمان برگزار گردید، اذهانِ مردم تهران را به خود معطوف نکرد. نامزدِ اصليِ ائتلافِ «رايحۀ خوش خدمت» (ستاد حاميان آقاي احمدينژاد) در انتخاباتِ مياندورهايِ مجلس در تهران نيز پانزدهم شد!!! اینسان، ائتلافِ آقایان احمدینژاد و مصباحیزدی در 24 آذرماه سه شكستِ سنگين را متحمل گردید. ناکامیِ فهرستِ حامیانِ دولت در واقع به معنای روگرداندنِ جامعه از محمود احمدینژاد است. میبایست عملكردِ غيركارشناسانه و غيرعلميِ دولتِ آقاي احمدينژاد و ناكارآمديِ قدرتطلبانِ تماميتخواه بهويژه در عرصههاي اقتصادي، اداري و فرهنگي را مهمترین عاملِ روگرداندنِ جامعه از محمود احمدینژاد دانست. نتیجۀ آراء حاویِ این پیامِ مهم بود که مردمِ ایران به کسانی که به وجهۀ مردمسالاریِ حکومت و به حقِ سیاسیِ مردم توجه ندارند واکنشِ منفی نشان میدهند. مردم در عمل به آقای احمدینژاد و حامیانِ دولت (به جریاناتِ احساسی که سوارِ موج شدهاند و جریاناتِ ماکیاولیستی که با امکاناتِ دولتی میخواهند به قدرتِ خود استمرار بخشند) "نه" گفتند و نشان دادند که انتخابِشان جهتدار است و باری دیگر حاکمیّت را به درایت و عقلانیّت دعوت کردند. 24 آذرماه در حقیقت روزِ شکستِ اندیشۀ پوپولیستی در ایران و روشهای اقتدارگرایانه و ناكارآمدِ دولتِ نهم بود و علیرغم آنکه بسیاری از حامیانِ رئیسجمهور از جمله داوود احمدینژاد بارها اظهار داشتهاند که دنیا به دنبالِ فرهنگِ احمدینژاد شدن است، انتخاباتِِ اخیر نشان داد که جریانِ احمدینژاد کفِ روی آب است. آقای مصطفی تاجزاده نوشت: «انتخابات 24 آذر ثابت كرد كه نه تنها جهان احمدينژادي نشده است، بلكه ايران و حتي تهران نيز احمدينژادي نيست». پس از مشخص شدنِ این نتایج، هرچند اصولگرایان از تمامیّتخواهی و وحدتشکنیِ آقای احمدینژاد و حامیانش سخت منزجر بودند، اما برخوردشان با دولت و شخصِ رئیسجمهور از موضعِ مدارا و خویشتن داری بود تا راه را برای ترمیمِ شکافِ سیاسیِ حادی که میانشان ایجاد شده هموار سازند! اما احمدینژاد کماکان بر طبلِ جداییطلبیِ خود میکوبد و نه تنها از شکستِ تاریخیِ 24 آذرماه درسِ عبرت نگرفته، بلکه عزمِ او برای انشعابِ کامل از اصولگرایانِ سازشکار و حذفِ آنها در تمامِ سطوحِ مدیریتی راسختر شده است. عزل و نصبهای فراوانِ مدیرانِ استانی در روزهای اخیر گواهِ صادقی بر این مدعاست. ائتلافِ بزرگِ جریانهای سیاسیِ مخالفِ آقای احمدینژاد، پشت کردنِ مردم به رئیسجمهور، وحدتشکنیِ احمدینژاد و حامیانش و تشکیلِ جبههای از اصولگرایانِ معتدل، جغرافیای سیاسیِ احزاب و جناحهای داخلیِ ایران را دستخوشِ تغییراتی ژرف خواهد کرد. این روزها مشاهده میشود که تند و تیزترین انتقادها نسبت به عملکردِ دولتِ نهم از سوی خودِ اصولگرایان و بیشتر از تریبونِ مجلس شورای اسلامی طرح میشود. انتقادهای سختِ اصولگرایان به آقای احمدینژاد صرفاً به این دلیل نیست که آنها متوجۀ عمقِ تمامیّتخواهیِ او شده و دریافتهاند که آقای رئیسجمهور به زودی همۀ اصولگریان و حامیان و مؤتلفانِ خود را حذف خواهد کرد بلکه بسیاری از اصولگرایان فراتر |