ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

زمانی که حقوق خود را نشناسیم

ابراهیم ساوالان

ابراهیم رشیدی شاعر٬ نویسنده و فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه ارومیه است. اوعضو مؤسس مؤسسه غیر دولتی(NGO)  "آذرتوپراق"‏،‏ عضو هیأت مؤسس و دبیر کانون استاد شهریار دانشگاه اورمیه، مدیر مسؤل نشریه دانشجویی "اولدوز"‏، سردبیر نشریه "بولوت" و عضو هییت تحریریه نشریات "باخیش" و "اویانیش" و مدرس زبان و ادبیات تورکی در دانشگاههای اورمیه و علوم پزشکی اورمیه بوده است. این فعال سیاسی آذربایجانی در طول سالهای گذشته بارها در زندان اوین تهران٬ بازداشتگاههای اطلاعات اورمیه٬ اهر و اردبیل حبس شده است. رشیدی اخیرا از طرف دادکاه تجدید نظر آذربایجان غربی به به پنج ماه حبس تعزیری و پرداخت پنجاه هزار تومان جزای نقدی محکوم شد.

زمانی که حقوق خود را نشناسیم،

ابراهیم ساوالان فعال سابق دانشجوئی آذربایجان

[92782000_1198957227.jpg]

تقدیم به تمامی زندانیان سیاسی آذربایجان

 کودکی یازده ساله بودم. سال اول راهنمایی درس می خواندم. مدیر مدرسه با لحنی که تشویق و تهدید در آن نهفته بود، به ما توضیح می داد که وظیفه هر دانش آموزی شرکت در راهپیمایی فرداست و اگر کسی نیاید یا قبل از اتمام مراسم فرار کند، از نمره انضباط او کسر خواهد شد. از هر کلاس هم 5 نفر را انتخاب کردند و پارچه هایی با عنوان انتظامات به بازوهایشان بستند.

فردای آن روز ما را در محاصره مدیر، ناظم، معلمان، دبیر پرورشی و همان دانش آموزانی که از خوشحالی انتظامات شدن در پوست خود نمی گنجیدند، به خیابان بردند. محاصره شده بودیم تا فرار نکنیم؛ البته ناظم و دبیر پرورشی مراقب دهانمان بودند تا هر کس "شعار هر محصل" را بلند نگوید، یادداشت نماید. سرمای سخت خی یو (مشکین) و کودکان 11 ساله ای که از پوشش مناسب نیز محروم یودند، برف و پاهای بدون جوراب و صدای گرفته و سرفه های پی در پی همکلاسی هایم در فردای آن روز می تواند موضوع جداگانه ای باشد.آن روز نمی دانستیم که ماده 20 اعلامیه حقوق بشر، بند دوم می گوید: هیچ کس را نباید به شرکت در هیچ اجتماعی مجبور کرد". و پدرانمان هم نمی دانستند که حق دارند به خاطر سرماخوردگی کودکانشان به مدیر مدرسه اعتراض کنند و هنوز هم اکثریت قریب به اتفاق مردم نمی دانند که آزادی شرکت یا عدم شرکت در هر اجنماعی از حقوق به رسمیت شناخته شده آنهاست. حال این که اگر می دانستیم هم نمی توانستیم کاری بکنیم و باید به خاطر نمره و انضباط در آن مراسم شرکت می کردیم، بحثی جداگانه است.

ما از حقوق خود بی اطلاع هستیم؛ مطالبه آن و تصویب قوانینی که بتواند از آنها دفاع کند، بحثی ثانوی است. اردوهای تفریحی جز حقوق همه دانش آموزان بود، ولی برای بدست آوردن آن ابتدا باید در جشن ها حضور فعال داشته باشی. بعداً عضویت در بسیج دانش آموزی و شرکت در مسابقات هشتگانه، ثابت می کرد که تو حق تفریح داری. و خانواده نیز به خاطر آینده شرکت در آن مراسمات و داشتن کارت عضویت را توصیه می کرد.از هفت سال پیش موضوع تازه ای ذهن مرا مشغول کرده است. پس از هر بار دستگیری و آزادی، اولین سؤال دوستان این بود: آیا در مدت بازداشت شکنجه شدی؟

و من جواب می دادم:

خیر، شکنجه نشدم. و نمی فهمیدم شکنجه یعنی چه؟

از دید ملت سرکوب شده ما شکنجه یعنی کشیدن ناخن، سوزاندن قسمتی از بدن، اتو، داغ، کابل، باتوم برقی، شوک الکتریکی و صدها عمل غیر انسانی تحقیر کننده و ظالمانه دیگر. دلیلی ندارد که مشت، لگد و سیلی در قیاس با این جنایات شکنجه تلقی شود. هر افسر راهنمایی و رانندگی می تواند راننده متخلف را کتک بزند. مشت و سیلی قسمتی از زندگی ماست.

تابستان 82 در بازداشتگاه تاریک اردبیل محبوس شدم، چهار شب در کف خیس و نجس و سرد بازداشنگاه اهر خوابیدم، 43 روز در بازداشتگاه انفرادی بودم. در طول دو ماهی که در بازداشتگاه اورمیه بودیم، به دلیل نبود میوه، سبزی و هر غذای حاوی ویتامین دیگری، لثه و دندان اکثر ما خونریری و عفونت کرد؛ ولی باز هم گفتیم ما شکنجه نشده ایم. تا این که روزی تعریف شکنجه را خواندیم.در ماده اول معاهده منع شکنجه و دیگر مجازات ها و رفتارهای خشن، غیر انسانی یا تحقییر کننده مصوب 10 دسامبر 1984 مجمع عمومی ملل متحد، شکنجه به صورت زیر تعریف شده است:

"هر عمل عمدی که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمی یا روانی به شخصی اعمال می شود و هدف های زیر را  دنبال می کند: کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او، تنبیه کردن شخصی به علت عملی که او انجام داده یا مظنون به انجام دادن آن است، البته در صورتی که چنین درد یا رنج هایی را مقامات صلاحیت دار دولتی یا اشخاص دیگری که ماٌموریت رسمی دارند، اعمال کنند یا به تحریک یا رضایت آشکار یا پنهان آنان اعمال شوند".

از نظرکارشناسان و سازمان های مختلف بین المللی، اعمالی از قبیل تنبیهات بدنی، باز جویی زیر تهدید و فشار، حبس در سلول های تاریک، کاهش سهمیه غذای روزانه، زندان انفرادی و ... جزء رفتارهای ظالمانه، غیر انسانی و تحقیرآمیز است.

کوتاه سخن این که ما از حق خود آگاهی نداریم و در صورتی که اصلاً از حق خود آگاه نیستیم، چگونه می توانیم از آن دفاع کنیم. ملت آذربایجان نمی داند که تحصیل به زبان خود حق اوست و نباید هیچ توجهی او را از حق خود محروم کند و کودکان آنها باید در مدارس حسن تفاهم و دیگر پذیری میان ملت ها را یاد بگیرد، در حالیکه در مدارس آذربایجان جنوبی با عدم امکان مکالمه به زبان خود روبرو هستیم. حق تحصیل به زبان خود، در کنار سایر حقوق انسانی، اساس خواسته ماست. در مدارس عرب ستیزی، تورک ستیزی، دشمنی با سنی مذهب و غیر مسلمان و نفرت از یونان و مغولستان را به کودک آذربایجانی یاد می دهند؛ با او تنها از وظایف یک دانش آموز ایرانی صحبت می کنند و نه از حقوق یک فرد.

رشد فزاینده بیکاری در آذربایجان به دلیل عدم سرمایه گذاری های خصوصی باعث شده است که آزادی انتخاب شغل، به تلاش برای یافتن هر شغلی که باشد تغییر کند. با تحصیلات عالی به سراغ شغل
 

قبلی

برگشت

بعدی