ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

و) پرسش های نامرتبط، کنجکاوی در مسائل خانوادگی، و تفتیش عقاید (خلاف ماده 11)

ز) دخل و تصرف در موبایلم (خلاف ماده 14)"

 یکی از بازداشت شدگان نیز ین موارد نقض حقوق خود را چنین بازگو می کند: "بازجویی با چشم بند و چادر کثیف و غیر بهداشتی که باعث آلودگی چشمم شد و دچار چشم درد شدم، نشستن روی صندلی رو به دیوار و پشت به بازجو در هنگام بازجویی، مسواک و حوله و امکانات بهداشتی بسیار ضعیف، بازجویی در نیمه شب و هنگام خواب، تهدید، فرستادن به بند عمومی بر خلاف اتهام که سیاسی بود، سوالات نامرتبط به موضوع اتهام ازجمله درباره سفرهای خارجی ام."

 -  "نه فقط در بازجویی، که در تمام مدتی که ما به ساختمان 209در اوین، منتقل شدیم، فقط در سلول چشم بند نداشتیم و در همه مکانها، با چشم بند بودیم. وقتی به بازجو اعتراض کردم در مورد داشتن چشم بند، پاسخم این بود که می توانی برگردی رو به دیوار و چشم بندت را برداری! که گفتم ترجیح می دهم از پشت بازجویی نشوم."

 - "یک بار آقایی که می گفت رییس است به من گفت: تو را جایی می اندازیم که هیچ آدمی نبینی. دفعه دوم که اسم و سمت او را پرسیدم گفت: خفه شو!"

 - "مرا هنگام ورود به سلول سر تا پا برهنه کردند و وارسی کردند که با اعتراض جدی من مرا به سلول دیگری بردند تا جلوی دیگران کاملا برهنه نباشم. به نظر من این عمل زشت، خلاف آیین نامه، خلاف شرع و خلاف حقوق شهروندی و حقوق بشر است."

برخورد پلیس

http://www.meydaan.org/UserFiles/Image/209/13Esfand-6.jpg

کلیه پاسخ دهندگان جز یک نفر که پاسخی به این سئوال نداده، برخورد پلیس را توهین آمیز و تحقیر کننده گزارش کرده اند:

- "دهها نفر از دوستان و خویشان سایر محاکمه شوندگان در سالن و پیاده رو بودند. پلیس حتی به آنها که راه عبور و مرور را سد کرده بودند و بسیاری شان چه بسا افراد شرور بودند کاری نداشت وما را که که در پیاده رو مقابل درب ورودی دادگاه دور هم جمع شده بودیم مورد تهدید و فحاشی و ارعاب قرار داد و در نهایت دستگیر کرد."

- "هنگام دستگیری با زور 18 نفر را در یک ون جا دادند و 15 نفر دیگر را در یک مینی بوس. به زور و با لگد بوسیله پوتین بازداشت شدم. همچنین کسی که به دیگران دستور می داد که بازداشتشان کنید با لحنی تحقیر آمیز گفت: اگر مقاومت کردند با باتوم طوری به پایشان بزنید که نتوانند مقاومت کنند. یکی از ما را به داخل مینی بوس هل دادند طوری که صورتش به میله بالایی صندلی خورد و دندانش خون آمد. وقتی یکی از نیروهای انتظامی به داخل مینی بوس آمد و ما اعتراض کردیم که حال این خانم خوب نیست و باید به بیمارتسان بفرستیدش با لحنی بسیار تحقیر آمیز رو به سربازان کرد و گفت اگر که صداشون دراومد طوری بزنید تو سرشون که سرشون منفجر بشه. یعنی بیشتر می خواست تا رعب ایجاد کند."

- "بهرام الف، (که نفهمیدم سرهنگ بود یا نه) از پشت یقه مانتوی من را گرفت و بلندم کرد و به سرعت و با خشونت به داخل هایس پرتابم کرد. همراه با فحاشی (لغات دقیقاً یادم نیست). طوری که هاج و واج مانده بودم و فرصت و امکان عکس العمل را نداشتم. تصورش کمی سخت است."

- "به راننده گفته بودند ما منکراتی هستیم و برخورد راننده با ما بد بود."

" پلیس در هنگامی که می خواستند ما رو به ماشین هایس انتقال بدهند،  با صدای بلند به من فحش داد و گفت: ضدانقلاب پدرسگ!"

- "رفتار  نیروهای گوناگون پلیس با هم فرق می کرد. اما سرهنگی که فرماندهی آن نیروها را به عهده داشت، از آغاز حضورش در محل، با لحنی خصمانه حرف می زد و حتی اگر احیانا عبارت مودبانه ای مثل "تشریف ببرید" را به کار می برد، با لحن و حرکات چهره و بدنی بسیار تند و زننده ای این کار را می کرد. البته این که گفتم، بهترین بخش رفتار وی بود. او اغلب از عباراتی مثل "پاشید برید گم شید، وگرنه نشونتون می دم که اینجا وایسادن یعنی چی"، "اینجا رو ترک کنید وگرنه دستور می دم جمعتون کنن" و  عباراتی از این دست استفاده می کرد و حتی در برخی موارد فحاشی می کرد."

ضرب و شتم توسط پلیس

 از 23 پاسخ دهنده، 13 نفر گفته اند که از پلیس کتک خورده اند، 9 نفر کتک نخورده اند و یک نفر نیز پاسخی به این سئوال نداده است:

 -  "یکی از ماموران از پشت گردن مرا گرفت و با باتوم به پشت من زد به طوری که مقنعه من از سرم افتاد. پشت پاهای من کبود و سیاه و ورم کرده بود که پزشک اوین هم آن را تایید کرد."

 -  " وقتی می خواستند ما را سوار هایس کنند، پلیس یک لگد محکم به باسنم زد که تعادلم رو از دست دادم و بر اثر این ضربه پرت شدم کف زمین و پلیس با دیدن این صحنه یک لگد دیگه هم به من که روی زمین ولو شده بودم، زد؛ یک لگد محکم. حتی وقتی هم که سوار هایس بودیم و در راه انتقال به وزرا، وقتی به رانندگی بد راننده اعتراض کردم (چون 18نفر رو سوار یک هایس کرده بودند و شدیدا حالت خفه شدن داشتم) ماشین رو نگه داشت و با حالت تهدید، به من فحش داد."

-  " وقتی ماشین ون در پیاده روی روبه روی دادگاه انقلاب دنده عقب گرفت که زنان را سوار کند، ضمن اینکه این ماشین صندلی نداشت، افراد پلیس به اضافه ی چند لباس شخصی با شلوار سیاه و کاپشن چرم مشکی به شدت به جمع حمله کردند. در این میان در حالی که داشتم بر می خواستم که به دستور پلیس وارد ماشین شوم، یکی از لباس شخصی ها چنان لگدی با پوتینش به من زد که به درون ماشین پرتاب شدم."

- "وقتی به زور مرا به داخل مینی بوس نیروی انتظامی می بردند یکی از آنها با مشت محکم به کمرم زد و مرا به شدت هل داد به طوری که با صورت به داخل مینی بوس پرتاب شدم و صورتم با پایه صندلی جلویی مینی بوس برخورد کرده و لثه ام خونریزی کرد و صورت و پایم کبود شد."

برخوردهای غیرقانونی در زمان دستگیری

 18 نفر از پاسخ دهندگان گفته اند با آنها در زمان دستگیر شدن برخوردهای غیر قانونی از قبیل توهین، ضرب و شتم، فخاشی، تحقیر و... صورت گرفته است، یک نفر برخورد غیرقانونی را تجربه نکرده و چهار نفر به این سئوال جواب نداده اند:

 - " یکی از مامورانی که داخل مینی بوس بود مدام فحش می داد و ناسزا می گفت."

 -  " هنگام بازداشت، ما از پلیس علت بازداشتمان را پرسیدیم و از آنها خواستیم که توضیح دهند بر اساس چه دستور یا قانونی، ما را دستگیر می کنید؟ اما پاسخی نشنیدیم و تنها برخورد در برابر این سوال، توهین و تحقیر و تهدید و خشونت فیزیکی بود؛ هل دادن و فحاشی و کشیدن و کتک.  در مینی بوسی هم که ما را با آن تا بازداشتگاه وزرا بردند، 18 نفرمان را در فضایی بسیار تنگ و فشرده و روی هم انداختند. طوری این رفتار تحقیر آمیز بود که حتا با حیوان هم چنین نمی کنند! من به دلیل داشتن بیماری آسم ارثی خفیف، در آنجا دچار نفس تنگی حاد شدم وهر چه دوستانم به ماموران می گفتند که من نمی توانم نفس بکشم، حتا

 

 

قبلی

برگشت

بعدی