اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
ربطی به ما نداشت . اما مهمترین شعار و حساس ترین آنها که از سوالهای اساسی دوران بازجویی های ما نیز بود ، شعار «مرگ بر دیکتاتور» بود که این دیدگاه با شعار «حکومت زور نمیخواهیم ، دولت مزدور نمیخواهیم» همراه میشد و در مورد هدف شعار سئوال میشد . از یک سو این شعار در اکثر برنامه های ما استفاده شده بود و اساساً ربطی به شخص ما هم نداشت و از سوی دیگر پاسخگویی به این شعار در اتاق بازجویی کار بسیار سختی بود . بازجوها با اشاره به تیتر یکی از نشریات ما که «در روزی که پینوشه مرد ، پلی تکنیک یکصدا فریاد زد مرگ بر دیکتاتور» خواهان پاسخگویی ما در مورد شعارها بودند یا با اشاره به سال 78 و شعارهایی که به صورت علنی نام شخص اول مملکت در آن آورده میشد شاید به ما یادآوری میکردند که حق شما هماهنگونه برخوردها میباشد ما نیز در تائید شعارها و سخنهای خود ، رفتارها و عملکردهای بخشهای مختلف حاکمیت را گوشزد میکردیم ، تعطیلی نشریات ، اخراج اساتید ، تعلیق های تحصیلی ، بازداشتهای دانشجویان ، شکنجه های موجود ، برخورد پلیسی با دانشجویان ، ممانعت از بیان نظرات و... همگی مصادیق ظلم و موید شعارهای ما بود که ما مدام آنها را بیان میکردیم و میگفتیم با تعطیلی این موارد و جلوگیری از هرگونه ظلم و بیعدالتی مسلماً این شعارها و تجمعات به پایان خواهد رسید و گرنه برخوردها در جهت تائید راه و سخن ما خواهد بود . متاسفانه در حالی که ما مایل بودیم این مسائل حل شود و راه حل هایی ارائه گردد ، بازجوها فقط به دنبال پاک کردن صورت مسئله و قطع شدن این روند بودند . مورد هفتم از همان ابتدای بازجویی ها ، بازجوها در جایگاه مدافع بسیج ، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه و مدیریت قرار گرفت و به تصویه حساب های تمامی اختلافات چند سال اخیر ما در دانشگاه پرداختند . همیشه به ما گفته میشد که فکر کردید اینجا هم دانشگاه است و می توانید چند تا دانشجو را دور خودتان جمع کنید و هر کاری می خواهید بکنید، الان چه کاری می توانید بکنید ، حالا صحبت کنید ، حالا تریبون بگیرید ، حالا اگر می توانید مطالباتتان را منتشر کنید ، حالا بگوئید بسیجی ها بروند ، حالا تابلو نهاد را پائین بیاورید ، حالا دفتر مدیریت را قروق کنید و ... و این نشان از این داشت وقتی مدیریت و بسیج و نهاد و وابستگانشان در دانشگاه نتوانسته بودند در برابر خواست دانشجویان پیشرفتی در کنترل فضای دانشگاه داشته باشند اینک این پروژه براه افتاده است . ما هر چه تلاش می کردیم با بیان حقایق دانشگاه دلایل بروز این مسائل را عنوان کنیم و در حل مسئله مفید واقع شویم به دلیل اینکه بر حقیقت این مسئله که ضعف و ناتوانی مدیریت در اداره دانشگاه ، رفتارهای غیر عقلانی و غیر آکادمیک مدیریت و نهاد رهبری و فقر و دانایی و توانایی گروه های وابسته و بسیج در دانشگاه تاکید می کردیم و اشاره می کردیم که نمی توان با سرکوب انجمن و دانشجویان راه درمان مشکلات را یافت . ولی متاسفانه بازجو ها در دفاع و توجیح عملکرد های غلط این مجموعه ها به انتقام از دانشجویان و برخورد با ما می پرداختند و گاه در جایگاه عضو دگمی از این مجموعه ها فقط به حفظ مجموعه اشان می اندیشیدند . مورد هشتم مهمترین هدف بازجو ها از بازداشت های صورت گرفته در پلی تکنیک ، تعطیلی انجمن اسلامی پلی تکنیک بود . بر همین مبنا در طول بازجویی ها تلاش ویژه ای صورت می پذیرفت تا از بازداشت شدگان علیه سایر دانشجویان ( چه بازداشت شدگان و چه سایر دانشجویان ) اعترافاتی اخذ گردد و با یافتن اختلافات میان آنها از آن مطالب استفاده کنند . معمولا اگر بازجو ها یافته ای داشتند به نقل از یکی از دانشجویان که اختلافاتی با فرد مورد نظر داشت آن مطلب را منتقل می کرد و یا اخبار کذبی از اقدامات منصوب به افرادی خاص که حساسیت فرد را بر می انگیخت منتقل می کردند و از این طریق به تشدید اختلافات و تضعیف روحیه بازداشت شده ها می پرداختند . البته جز چند مورد جزئی در سایر موارد بازجو ها به نیات خود نرسیدند که با توجه به اینکه آنها در پی این بودند که این اختلافات دامنه دار گردد و به بیرون منتقل شود می توان گفت در این هدف خود شکست خوردند . در طول دوران بازداشت بازجوها همیشه بر عدم حمایت سایر دانشجویان از بازداشت شدگان تاکید می کردند که برای ما پلی تکنیکی ها کاملا واضح و مشخص بود که هیچ گاه حمایت دانشجویان را از دست نخواهیم داد . نکته دیگر که شاید مهم باشد ادعای بازجو ها مبنی بر این بود که «ما دائماً پیامهایی را برای شما پلی تکنیکی ها مخابره می کردیم ، شما مسیری را می رفتید که ما می دانستیم به این نقطه خواهد رسید ، شما ما را مجبور کردید که به این شکل با شما برخورد کنیم » که به درستی متوجه پیام هایی که می بایست در مورد احتمال وقوع این برخورد ها ما را به یقین برساند نشدیم مگر اینکه هر چه مطلوب مدیریت و نهاد نمایندگی رهبری و بسیج و وابستگان ایشان در دانشگاه باشد ، می بایستی کم و کاست اجرا و پذیرفته شود . مورد نهم از همان ابتدای بازجویی ها آنچه که منشاء اعتراض و مورد اعتراض و منبع سوالات بازجویی ها بود مطالب نشریات منتشر شده در یکسال گذشته پلی تکنیک بود . در ابتدای بازجویی ها مطالب گلچین شده توسط بسیج دانشگاه امیر کبیر که تحت عنوان بیانیه شماره 2 در 11 اردیبهشت ماه منتشر شده بود مورد استفاده قرار میگرفت ولی بعد تر اصل نشریات و مجموعه ای از نوشته های تعدادی از بازداشت شدگان در اختیار بازجوها قرار گرفت . در این بین نقطه بسیار مهم این بود بیانیه بسیج در کمتر از بیست ساعت پس از انتشار نشریات ( در صبح روز سه شنبه یازده اردیبهشت ماه ) از بیش از 50 نشریه مختلف جمع آوری شده بود که این نشریات در طول یکسال منتشر شده بود و عبارات انتخاب شده هر یک حاوی کلمه ای بود که هر یک در یکی از مقالات آن چهار نشریه جعلی به کار برده شده بود که موجب شده ما از همان ابتدا متهمین انتشار آن را تهیه کنندگان آن بیانیه بدانیم و بخواهیم در آن مورد تحقیقات صورت پذیرد بویژه اینکه فقط دو ساعت پس از انتشار نشریات عده ای با تابلو بسیج در مقابل دانشگاه تجمع کرده اند ) نه اینکه از مطالب آنها علیه ما استفاده شود . البته بازجو ها در ابتدا مدعی بودند که مطالب آنها ربطی به بسیج ندارد ولی ما همان روز 11 اردیبهشت بیانیه بسیج را دیده بودیم و می دانستیم این مطالب از کجا آمده تا اینکه در هفته دوم بازجویی ها اصل نشریات مورد استناد و برخی نشریات دست بازجوها رسید در خلال بازجویی ها بر عبارات خاص نوشته های سابق ما سوالات طرح میشد و خواهان پاسخگویی در مورد درج عبارات و شیوه نگارش و نوع ادبیات حاکم بر نشریات بودند و در این میان حاصل طرح مسائل در اتاق بازجویی که محل استدلال و حجت نبود جز تسویه حساب های شخصی و انتقام گیری برخی مسائل نبود . تاکید بیشتر حول مسائل ما پیرامون بحث ولایت فقیه و شخص رهبری بود . بازجوها در برابر سخن ما که نوشته های ما پشتوانه علمی و منطقی دارد و همه بر اساس دلایل و شواهد تاریخی و مدارک موجود است "، بحث خطوط قرمز و عدم اجازه برای ورود دیگران به برخی حوزه ها و ذکر برخی مسائل را عنوان می نمودند . بازجوها نسبت به افزایش بی سابقه انتشار نشریات ما در شش ماه قبل از اردیبهشت حساس شده بودند آنها تا اندازه ای به منتشر کنندگان و عوامل دخیل در قدرت یافتن مجموعه نشریات مستقل و وابسته به انجمن پلی تکنیک آشنا بودند ولی در برخی مسائل سوالاتی داشتند . انتشار بیش از 10 نشریه در هفته هم نشریات تک برگ هم مجلات تحلیلی و راهبردی چندین صفحه ای را شامل میشد فضای دانشگاه را تحت تاثیر قرار داده بود نشریاتی که هم کیفیت طراحی داشت و هم از نظر محتوا غنی بود . در بعضی از مسائل حساسیت بیشتری نیز داشتند که به نظر میرسید مرزهای مورد اتهام آنها باشد که مهمترین آنها نوشته شدن اکثر مطالب مندرج در نشریات ( که گاها تحلیل های بروز نیز بود ) توسط دانشجویان پلی تکنیک بود و از این باب به دنبال نویسندگان مجموعه نشریات بودند . خلاصه مطلب اینکه از مهترین اهداف پروژه انتشار نشریات و نتیجه گیری نهایی آن متوقف کردن انتشار کلیه نشریات پلی تکنیک و حذف چهره های شاخص این عرصه |