اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
|
دیگری نیست. چون هیچ کدام از ما مزدور نیستیم که بگوییم مثلا فلان کشور این مقدار پول را تهیه کرده که مثلا این کار را بکند . و کشورهای بورژوازی هم برای اینکه از این وضیت پیش آمده جا نمانند خودشان را خیلی محافظه کارانه وارد این مسائل می کنند . حتی روزنامه های خودمان شاید در عرض یک سال یا 6 ماه حبس ما یک خبر کوچکی درج می کنند که آقا ما می دانیم محمود صالحی در زندان است یا دانشجوها در زندان هستند . این یک چیز طبیعی است که مثلا اگر فردا چیزی شد بگویند آقا ما خبردار هستیم . به نظر من رسانه های بورژوازی فقط به این دلیل کار کردند . وقتی آدم اتفاقاتی را که حول و حوش مبارزات شما به ویژه در این چند سال اخیر را بررسی می کند به یک نام برخورد می کند نامی که فراتر از یک همسر ، یک مادر و سرپرست خانواری که در غیاب پدر خانواده عمل کرد ، نامی که به تحلیل بسیاری از فعالان کارگری وکسانی که از دور یا نزدیک اتفاقاتی که برای شما می افتاد و یا اتفاقاتی که شما رقم می زدید را رصد می کردند ،در ذهن یک دوست ، همراه و یک رفیق مبارز که پایداری کرد راتداعی می کرد. اگر شما در داخل زندان پایداری میکردید ، ایشان درخارج از زندان: نجیبه صالح زاده ! من نمی خواهم سئوال خاصی پیرامون ایشان بپرسم ولی شما آن چیزی را که در مورد ایشان فکر می کنید و احساس می کنید را با ما درمیان بگذارید . محمود صالحی : ما قبل از اینکه زن وشوهر باشیم هم طبقه هستیم . این مهم است . این هم طبقه بودن از زن وشوهر بودن بالا تر است و با توجه به اینکه هم طبقه هستیم طبیعی است که مثل یک هم طبقه برخورد می کنیم. مثل یک رفیق ،مثل یک دوست برخورد می کنیم ، نه مثل یک زن و شوهر . به هر حال ما می دانیم که بچه داریم که فردا خانه می خواهد و زن می خواهد و باید او را تامین کنیم چون در زمانی که ما زندگی می کنیم در همین نظام آنها هیچ ضمانتی ندارند که آیا فردا می توانند به دانشگاه بروند ؟ یا زن بگیرند؟ و این در کشور ما بر دوش پدر است که معمولا نان آور خانواده است . با توجه به مشکلاتی که برای خانواده من در طول یک سال پیش آمده ایشان درست آن کاری که اعتقاد داشته را به سر انجام رسانده است.از همه بالاتر اینکه ما هم طبقه بودیم و همسر من هم ، رسالت هم طبقه بودن خودش را خوب انجام داده است . - می خواهم خواهش کنم سرکار خانم نجیبه صالح زاده با ما صحبت کنند در ارتباط با کارهایی که ایشان انجام دادند و من فکر میکنم همه دنیا دیدند و مشاهده کردند و تحسین کردند . شما در ارتباط با نحوه مبارزه واین نحوه زندگی که همسرتان ، هم طبقه ، رفیق و همراهتان انتخاب کرده چه فکر می کنید ؟ و بگویید چطور در این مدتی که سختی های زیادی مطمئنا در پیش روی شما بود با چه انگیزه و پشتوانه فکری توانستید بر همه این مشکلات فائق بیایید و همه سختی ها را به خوبی طی کنید؟ و به نظر من یک پروژه مشترک خانوادگی را سربلند به پایان رساندید ؟ نجیبه صالح زاده : خسته نباشید به شما می گویم . همینطور که محمود گفت ما قبل از اینکه همسر باشیم هم طبقه و رفیق هستیم و من این را و هدفی که شوهرم قبول کرده را قبول دارم و با جان و دل همراهیش میکنم. بعضی ها فکر می کنند من که همسرم ، باید به آینده بچه ها فکر کنم . خیلی ها بودند که به من می گفتند که شما بچه دارید اگر تو به محمود بگویی او دست از کارهایش خواهد کشید. من هم بارها گفتم که او کار خلافی نکرده ، راهی است که راه رهایی طبقه کارگر و همه انسان هاست و من و بچه هایم هم این راهی را که پدرشان انتخاب کرده با جان و دل قبول کردیم . اگر ما این راه را به عنوان یک هم طبقه و کسی که واقعا دردمشترک داریم قبول نکنیم نمی توانیم باهم زندگی کنیم . وقتی که این راه و هدف را قبول کردیم با جان ودل هم این راه را ادامه می دهیم ازهر طریقی که باشد. و من تا به حال کارهایی راکه برای محمود انجام دادم کار هایی بود که به عنوان یک رفیق ، یک هم طبقه و یک کارگر که دردمشترک داریم انجام دادم و این وظیفه ای است که به دوش هر رفیق و هر هم طبقه ای هست . - شما با صحبتی که کردید راه را بر روی همه صحبت های بعدی من بستید چون همه جانبه گفتید و خیلی محکم ! دیگر تقریبا جایی برای سئوال من باقی نماند . من می خواهم یک سئوال دیگری مطرح کنم .گاهی پیش می آید که همسر یک مرد یا زن وقتی یکی در یک مبارزه و حرکت اجتماعی شرکت می کند از طرف همسرش با این سئوال و این چالش روبرو می شود که فرض بگیریم که من یا تو و یا هر دو با هم خیلی محکم در این راه پیش رفتیم چه نتیجه ای خواهد داشت که زندگی شخصی ما و آینده بچه های ما به هدر برود؟ سالیان سال بوده که این اتفاقات و این مبارزات بوده اما می بینیم که جامعه بشری هنوز به آرمانی که ما از آن صحبت می کنیم نرسیده است ، شما چه پاسخی به این سئوال ها و یا تردیدهای ذهنی می دهید ؟ نجیبه صالح زاده : وقتی هر انسانی هدفی را قبول می کند برای آن باید بها داد و بهایی که ما میدهیم احتمال دارد که در این راه آدم از دست برود و یا خانواده اش از دست برود. همانطور که خودتان فرمودید بارها خیلی ها بودند که زندگیشان از هم پاشیده شده و هدفی که داشتند برای بچه هایشان بوده مثلا مادر خانواده یا پدر از بین رفته ولی کسانی که در خانواده بودند وقتی هدف را قبول کردند ادامه دادند و تا این فکر و ذهنیت در فکر هر انسان آزاده و کارگری که باشداین از بین نمی رودو به پایان نمی رسد بله هرکس در راهی که می رود برای آن بها می دهد و ما هم این هزینه و بها را با جان ودل قبول کردیم ! بارها که اطلاعات من را خواسته و به ستاد خبری رفته ام و یا حتی دردادگاه به من این حرف ها را زده اند و من را تحریک کردند ولی من گفتم ما باید این هزینه ها را بدهیم و این ها را هم قبول داریم . مثلا به من گفتند که محمود در زندان است بروید دنبال زندگیتان ولی ما گفتیم که میدانیم وقبول کردیم که همه چیز را مثل زندانی شدن و از هم پاشیدن زندگی. البته نه اینکه از هم جدا شویم (اینکه مثلا زن یا شوهر و یا حتی بچه ها ممکن است از بین بروند) ولی مانباید کوتاه بیاییم در راه هدفمان. قبول کردیم و باید آن را ادامه بدهیم . - خانم صالح زاده!آیا شما این اعتقاد را دارید که وقتی در مورد جنبش کارگری و طبقه کارگر حرف می زنیم به طورویژه یک تقسیم بندی کنیم : مردان کارگر – زنان کارگر ؟ و اگر برای عرصه مبارزه چنین چیزی را مناسب می دانید آیا خود شما در این زمینه زنان کارگر فعالیتی می کنید؟ واصولا وضعیت زنان کارگر را در ایران و یا منطقه خودتان و یا شهر سقز به چه شکلی می بینید و یا چه کارهایی می شودانجام داد ؟ نجیبه صالح زاده : وقتی ما می گوییم کارگر دیگر جداشدنی نیست .کارگر زن ومرد ندارد . وقتی می گوییم کارگر منظور هم زن و هم مرد است . و اینکه جدا کنیم غیر ممکن است .زن کارگر مثل مرد کارگر همان مشکلات را دارد و زنان کارگر در ایران همانطور که مطلع هستید نصف حقوق مردان را می گیرند و این است که مرخصی و یا دوران بارداری و یا زایمان ودوران مریضی کمتر است . ویا وقتی که حقوق می دهند زن و مرد با هم و کنار کارگاه ایستاده اند و کار می کنند ولی در پایان ماه نصف حقوق مرد را به زن می دهند . این را برای خود بهانه کرده اند که زن سرپرستی خانواده را به عهده ندارد به همین دلیل مسئله عائله مندی از حقوق زن کم می شود ولی اکثر زنانی که کار می کنند سرپرست خانواده هستند و مشکلات خانواده به دوششان است ، خیلی زن ها هستند که بیوه هستند . شوهرشان از دست رفته و مسئولیت خانواده را به عهده دارند یا خانم هایی که منشی می شوند و یا در فروشگاهها کار می کنند حقوقشان حتی برای رفت و برگشت هم کافی نیست این را همه مطلع هستیم .و زنانی که در کردستان هم هستند می دانیم که هرچه شهر کوچکتر باشد مشکلات هم بیشتر است . در سقز ما داریم زنانی را که در کارگاهها و تولیدی هایی که کار می کنند صبح که می روند تا عصر حتی آفتاب را نمی بینند و در تولیدی تکه ای 100 تومان می گیرند یا در قالیبافی کار |