اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
میدون ، جلو بیفتد ملت می افتد به خاک پایش، تمام روحانیین قربان خاک پایش میشوند. ... عادل گاهی اشتباه می کند، خون مردم، مال مردم، عرض مردم، ناموس مردم رانمی توان به کسی داد که خطا می کند نمی توان سپرد به کسی که هوی و هوس دارد، باید به کسی سپرد ناموس مردم را عرض مردم را جان مردم را مال مردم را به کسی که گناه نکند به کسی که خطا و اشتباه نکند و خلاصه به کسی که معصوم باشد... انشاء ا... تعالی بیاری خدا و لطف خدا آن حاکم اسلامی آن حاکم الهی که معصوم از هر خطا و اشتباه است و معصوم از هر گناه است. حضرت بقیه ا... الاعظم ولی ا... الاعظم امام زمان ( ارواحنا لتراب مقدمه فدا...(24) مهمترین ایراد مطرح در استناد به حدیث كنار گذاشتن حجم انبوهی از احادیث و روایات كه بر مبارزه ی مسلمانان و منتظران تاكید نموده اند و علم كردن حدیثی است كه در سند آن نیز تردید است. جدای از میزان صحت و سقم آن شهید باهنر پاسخ می دهد که: «... این در مورد قیام های بداعیه مهدویت است یعنی قیام هایی بنام مهدی( ارواحنا فداه) قبل از ظهور مهدی...» ما در قبال دلیل دوم مبنی بر ضرورت وجود معصوم بایستی گفت كه بحث حکومت در اسلام بحث وظیفه است. حضرت امام خمینی (ره) در کتاب شریف ولایت فقیه در یک فصل به طور مفصل به بحث پیرامون ضرورت تشکیل حکومت اسلامی می پردازند. ایشان مهمترین دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی را ماهیت و کیفیت قوانین اسلام و ضرورت اجرای آن ، نیازمندی اجرای احکام به وجود نظام و حکومت، سنت و رویه رسول خدا(صلوات ا... علیه) و امیرالمومنین (علیه السلام ) می دانند. ایشان در قبال لزوم انقلاب سیاسی می فرمایند: «شرع و عقل حکم می کند که نگذاریم وضع حکومتها به همین صورت ضد اسلامی یا غیر اسلامی ادامه پیدا کند» ایشان پیرامون این مسئله به طرح ادله مختلف می پردازند و من جمله بحث لزوم نجات مردم مظلوم و محروم را طرح می نمایند: «ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که امیرالمومنین در وصیت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر میدهد و می فرماید: «کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً» دشمن ستمگر و یاور و پشتیبان ستمدیده باشید. علمای اسلام موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نا مشروع ستمگران مبارزه کنند؛ و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر ببرند. امیرالمومنین (ع) می فرماید من حکومت را به این علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالی از علمای اسلام تعهد گرفته و آنها ملزم کرده که در مقابل پرخوری و غارتگری ستمگران و گرسنگی و محرومیت ستمدیدگان ساکت ننشینند و بیکار نایستند...(25) ... وظیفه علمای اسلام و همه مسلمانان است که به این وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در این راه که راه سعادت صدها میلیون انسان است، حکومتهای ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند. (26)» «اکنون که شخص معینی از طرف خدا تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی خواهیم؟ اسلام فقط برای 200 سال بود؟ یا اینکه اسلام تکلیف معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت اینست که تمامی حدود و ثغور مسلمین از دست برود؛ و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می خواهند بکنند. و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم؛ رد نمی کنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا اینکه حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (ارواحنا فداه) موجود بود باید بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت است از علم به قانون و عدالت در عده بیشماری ار فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجماع کنند، می توانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند.(27) » لذاست که با اوصاف گفته شده اینکه نبود معصوم در دوران غیبت سبب این می شود که از تشکیل حکومت اسلامی صرف نظر شود چندان با مبانی عقلی و شرعی سازگاری ندارد. در دیدگاه حضرت امام(ره) شرط عدالت کفایت می کند تا در جهت زمینه سازی ظهور و اجرای احکام الهی حکومت اسلامی تشکیل شود. *دیدگاه انجمن نسبت به ولایت فقیه همانگونه که در بحث قبل طرح گردید انجمن در مبانی اولیه و بویژه قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران هرگز معتقد به تشکیل حکومت اسلامی نبوده است لیکن موضع آن پس از انقلاب کمی نرم تر گشته گرچه حقیقت آن بواسطه روحیه نفاق با انقلاب چندان روشن نیست. انجمن مدعی آنست که به ولایت فقیه معتقد می باشد و در این راستا استناداتی را نیز آورده است لیکن با بررسی های صورت گرفته ولایت فقیه انجمن از جهات مختلف با آنچه که حضرت امام خمینی (ره) تبیین می نمایند متفاوت است. ولایت فقیه مورد تایید انجمن در حقیقت همان ولایت عامه مراجع است. یعنی اعلم ترین فقها در عین اینکه همه مراجع ولایت دارند ایشان هم ولایت دارد. به عبارت دیگر مشروعیت رهبری فقط از کانال بقیه مراجع است. در نگاه آنان تزاحم بین نظر مراجع و رهبری به بحث تقلید و تکلیف بر می گردد. رهبری و پیروی از آن فقط در محدوده تبعیت از مراجع و تقلید از آنها محدود شده است. در حالی که در ولایت فقیه تبیین شده توسط حضرت امام خمینی(ره) ولایت فقیه ناقض ولایت مراجع می باشد و در موارد اختلافی نظر ولی فقیه اولی بر نظر مراجع می باشد. در دیدگاه انجمن مرجع برای غسل، نماز، و وضو و... است نه برای جهاد و امر به معروف و حکومت و... و رهبری برای اینهاست لذاست که تعارضی هم با هم ندارند (ریشه این نگاه در نگاه جدایی دین از سیاست است)(28) حال آنکه در دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) اصولا از شرایط مرجع داشتن بینش سیاسی و اجتماعی است و اصولا مرجع برای همه اینهاست و رای ولی فقیه در این حوزه ها ناقض رای مراجع است. ولایت فقیه مورد تاکید انجمن بیشتر از آنکه ولی و حاکم جامعه اسلامی باشد ناظر بر اجرای احکام دینی است. یعنی بایستی در قبال حکومت ببیند کجا خطاست، جلوی آن را بگیرد. این دیدگاه متاثر از نظر مرجع انجمن، آیت ا... خوئی است که ولی فقیه را مذکِر می داند. در این دیدگاه دیگر چندان سخن از اختیارات ولی فقیه به میان نمی آید. این دیدگاه نیز با معنی ولایت در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) متفاوت است. انجمن هر گاه سخن از ولایت فقیه به میان آورده بسرعت آن را به ولایت عامه مراجع سوق داده است. به عنوان مثال انجمن در اوایل انقلاب در بیانیه به اعتقاد خود به ولایت فقیه تاکید کرد و مخاطبین رجوع به جزوه بسوی نور می دهد اما با رجوع به جزوه فوق و تحلیل آن مشخص می گردد که منظور از ولایت فقیه مورد تاکید انجمن همان ولایت عامه مراجع می باشد. در این جزوه چنین طرح می شود که: تفویض اختیار آن است که رهبر معصوم بخشی از اختیارات خویش را واگذار می کند و اداره قسمتی از کستره فعالیت خویش را به دیگران می سپارد...(29) اما بلافاصله گفته می شود که: «و در این هنگام امام (علیه السلام) رهبری مردم را به فقهای خود نگهدار و با ایمان سپرده زمام امور شیعه را در غیبت خویش بدست با کفایت ایشان دادند.(30)(31)» انجمن حجتیه چندان به دامنه اختیارات ولی فقیه اشاره ای ندارد. حتی در متن بالا آن را بخشی از اختیارات امام زمان(ارواحنا فداه ) می شمارد که با نظر امام خمینی (ره) مغایر است. امام خمینی در کتاب ولایت فقیه می فرمایند: |