اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
امام زمان ها در ایران!!!؟ اکرم سلیمانی هر از چندی در خبرها می شنویم که اشخاصی مدعی ارتباط با امام زمان(ع) و حتی مهدویت شده اند و متأسفانه هرروز بر تعداد این مدعیان افزوده می گردد . سئوال : چرا؟ مدعیان دروغین چه می گویند؟ چه فرد یا افرادی می توانند شهادت بر راستی ویا دروغ آنها دهد ؟ اگردر متون مذهبی ما در این خصوص میزان و قانونی وجود دارد، باید برای همه یکسان باشد. وقتی یک صنف برای خود استثنا قائل می شود ، قاعده و قانون زیر سئوال می رود. چنانچه شخصی در مقام ریاست مذهبی!مستقیم و یا غیر مستقیم مدعی ارتباط با امام غایب شد و جماعتی پذیرفتند،ویا به خواب و خیال قداست بخشیده شد!، این مجوز را به دیگران هم خواهد داد که مدعی شده از این روش تقلید کنند،ضمن این که ضرورتاً نیازی نیست که ادعا به زبان باشد، اگر درعمل نیز این موضوع به جامعه، به هر شکل القاء وتحمیل گردد همان اثر را خواهد داشت و افرادی پیدا می شوند که در این بستر آماده ،تا ادعای مهدویت پیش روند . از طرفی هر کس اظهار کند که امام غایب، با خلایق کاری نداشته و هیچ اثر، ظاهری و باطنی در خلقت ندارد ،اساساً امامت را منکر است و اساسی ترین اصل مذهب تشیع را زیر سئوال برده است . ساده تر بگوییم اگر گفته شود احدی راه به امام غایب ندارد مردم وعوام نتیجه می گیرند،مثلا در مدت 8 سال جنگ تحمیلی و آنچه در باره حضور امام (ع) در جبهه های جنگ گفته شده دروغ و سیاست بوده است! و هاله نور!!و مساجدی که امام در خواب!! به بعضی ها (و تایید بعضی دیگر) به صورت زنجیره ای 1 و2 دستور ساخت داده اند همه تزویر و خرافه است و.... و نتیجه آنکه ،ارتباط با امام(ع) را نمیتوان تایید، یا تکذیب کرد!! پس چاره چیست ؟ جواب : وقتی بعضی ازمروجان شریعت ،روح دین و طریقت را انکارمی کنند ، تا شش دانگ دین در اختیارشان باشد در عمل به مشکل برخورد نموده و گمان می کنند که علوم الهی نیز مانند سواد شرعی ، حرفی و تقلیدی است لذا توهمات خود را عرفان دانسته ووارد مقوله غیب می شوند ،غافل از اینکه اگر در علوم صوری حتی علامه دهر باشند، اُمی محسوب شده و نیازمند راهنما خواهند بود. اینان خودسرانه وارد وادی معارف الهی شده وچون نمی دانند که چه باید بگویند و صاحب اجازه نیز نیستند، عملاً مردم را به بن بستهایی گرفتار می کنند که پدیده مدعیان دروغین یکی از آنهاست. اگر شخصی چون درس خوانده و کتاب خوانده و صرف و نحو خوانده است و... می تواند بگوید که من با امام رابطه دارم یا از سوی آن امام بر مردم حق امر ونهی دارم و کلام و نظر خود را ،امر امام یا امر الهی بداند ،...یک نفر هم پیدا می شود و میگوید پیامبر اُمی بود و من هم امی هستم، حداقل یک صفتی شبیه به پیامبر دارم که شما همان نیز ندارید و با تخفیف !!ادعای امامت خواهد نمود واگر هم ترسو باشد به ارتباط با امام(ع) رضایت می دهد و مردم را سر کیسه خواهد نمود. از این رودر طریقت بزرگان تصوف حقه دستور داده اند که سالکین تابع شریعت و عقل باشند و احدی حق ندارد در حالت طبیعی مکنونات قلبی و شهود و حالات باطنی خود را اظهار نماید، که فرموده اند : دلا تا باخودی زنهار زنهار نوامیس شریعت را نگه دار و همان گونه که در مسائل شرعی، نیازمند راهنما می باشیم و میزان را امرمجازین و مربیان شریعت قرار می دهیم و ظاهر اعمال خود را به دستور آنها اصلاح می کنیم . در عالم باطن نیز محتاج راهنما واستاد و طبیبی هستیم که آنچه از عالم غیب بر ما افاضه می شود، (چون نفس انسانی رسوب پذیر و در معرض القائات شیطانی است) ،ما را راهنمایی نموده و نفس را اصلاح کرده و صحت و یا کذب، واردات قلبیه را در ظاهر و باطن به ما تذکر دهند . مقصر کیست؟ مقصر آن کسانی هستند که به جای بیان حقایق ،با خود محوری وانحصار دین ، بستر سازظهور مدعیان دروغین شده و خرافات رابه نام دین!! ترویج و با قداست بخشیدن به خود ،قداست ارزشهای انسانی و معنوی انسانها را شکسته ومردم را از اندیشیدن و تفکر و تحقیق در امور اعتقادی بازمیدارند و اما مدعیان دروغین چه کسانی هستند؟ بعضی از مقامات دینی و حکومتی در پاسخ به این سئوال می گویند: "این معضل دینی و فرهنگی ، صرفاً موضوعی سیاسی است و از خارج از مرزها به جامعه تحمیل شده و می شود !!". قبل از هر چیز باید دید این گونه پاسخها ، ریشه در علم و شعور و دیانت و صداقت دارد؟ و یا بر اساس سیاستی است، که اهدافی، خاص را دنبال می کند ؟ کدامیک ؟؟ و آیا این پاسخ مشکل را حل می کند ؟؟ یا دردی بر دردها می افزاید؟؟ با این نظریه درعمل، نحوه مقابله با این پدیده ، برخوردها را از شکل عاقلانه و فرهنگی، مبدل به برخوردهای امنیتی و قهرآمیز خواهد نمود، که معمولاً با صدور فتاوی آنچنانی !!از سوی بعضی از مراجع نیز همراه خواهد شد. پیروی مردم از خرافات و تبعیت از مدعیان دروغین، نشانگر سستی بنیادهای فکری و اعتقادی و ضعف ارزشهای معنوی در جامعه و نتیجه عملکرد اشتباه مراکز مدیریت فرهنگی و حکومتی است. اگر جامعه در برابرعامل خارجی ناتوان و از خود ضعف نشان می دهد مشکل اصلی در تحولات درونی و نهانی جامعه می باشد که حتی از چشم مسئولین دولتی به دلیل مشغله های شخصی و از چشم مروجان دینی به دلیل گرفتاریهای عبادی! ،پنهان مانده است!!. جهت پی بردن به عمق فاجعه کافیست آمار مدعیان امامت را در کل دوران حاکمیت رضا و محمد رضا پهلوی با آن همه بی بند وباری دینی، باظهور امامان قلابی در یک هفته تنها در شهر قم قیاس نماییم !! در نهایت ادب از مراجع دینی و حکومتی که در حادثه تخریب حسینیه شریعت قم دست داشتند یک درخواست آماری داریم ، لطفاً آمار مدعیان دروغین، قبل و بعد از تخریب حسینیه شریعت قم را در کل کشور اعلام بفرمایند و یا اگر موضوع امنیتی است!! حداقل آمار مدعیان را در شهر قم اعلام نمایید. عقل سلیم قبول نمی کند که دست اندر کاران و مسئولین، از آمارها بی خبر باشند و دلایل سیر صعودی آن را ندانند !! بنابر این مشکل دو تا می شود اولاً چرا تعداد مدعیان دروغین در سه تا چهار سال گذشته رو به افزایش است ؟ !! ثانیا چرا با این معضل فرهنگی و دینی، بصورت امنیتی و سیاسی برخورد می شود !؟ |