اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
نيز معتقد است که بايد به وضعيت نگهداری کودکان در کنار مادران زندانی بيشتر توجه شود. او با استناد به آمار رسمی کشور اعلام میکند که طی هشت سال گذشته تعداد جمعيت زنان ندانی از چهار درصد کل جمعيت زندانيان به هشت درصد افزايش يافته و اين در حالی است که ۶۰ درصد اين زنان ۱۹ تا ۲۹ ساله و بسياری از آنها مادراند. آمار نداريم مدنی میگويد: روی بدن بسياری از کودکان زندان آثار اذيت و آزار ديده شده که اين نشانگر نبود امنيت کافی در بند نسوان برای کودکان است اما با تمام اين اوصاف مسوولان در برابر اين سوال که تعداد کودکان در بند نسوان چند نفر است و وضعيت اين کودکان چگونه است، پاسخ مشخصی نمیدهند. علی اکبری، مديرکل دفتر اقدامات تامينی و تربيتی سازمان زندانها که مسوول مستقيم اين موضوع است، در اين رابطه توضيحات مختصری به خبرنگار ايلنا ارائه میدهد: از پنج، شش سال پيش تفاهمنامه ای با عنوان "سرای مهر" با سازمان بهزيستی برای ساماندهی کودکانی که همراه با مادر خود در زندان هستند، منعقد شد و بر اساس آن در زندان زندان مهدکودک برای اين بچه ها احداث می شود. او البته ازروند پيشرفت اين برنامه اطلاعی ندارد و آن را قابل پيگيری میداند. علی اکبری همچنين میگويد که برای مادران در زندانها امکانات ويژهای از جمله رژيم غذايی متفاوت و اتاق بهتر در نظر گرفته می شود و در کل به اعتقاد مديرکل دفتر اقدامات تامينی و تربيتی سازمان زندانها وضعيت "کودکان" زندان مناسب است اما اين در حالی است که به گفته کارشناس مددکار همين اداره از سال ۷۸ تاکنون که سازمان زندانها در نامهای به رييس سازمان بهزيستی وقت اعلام کرد که برخی کودکان با مادران خود در زندان زندگی میکنند، طرح سرای مهر به تاييد هر دو سازمان رسيد اما به دلايل نامشخص اين طرح مسکوت مانده و در حال حاضر در سازمان زندانها پيگيری نمیشود. اين کارشناس مددکار در اظهاراتی روشنتر از ساير مسوولان به صراحت میگويد که چند سالی است هيچ طرحی در اين سازمان -متولی اصلی امور زندانها در مورد "کودکان زندان" دنبال نمیشود و اين موضوع ديگر در دفتر اقدامات تامينی سازمان زندانها مطرح نيست. بر اساس اظهارات فيضی در حال حاضر اغلب زندانها شيرخوارگاه و مهدکودک ندارند و هر زندان در اين مورد سليقهای رفتار میکند. اين کارشناس مددکار سازمان زندانها نيز اعلام تعداد کودکان سازمان زندانها را وظيفه خود نمیداند. اما با اين حال، بر اساس تحقيقات فرشيد يزدانی يکی ديگر از پژوهشگران مسائل اجتماعی در حال حاضر دست کم ۴۵۰ کودک همراه با مادران خود در زندانها به سر میبرند و هزار و ۵۰۰ کودک زير ۱۵ سال به خاطر زندانی بودن مادرانشان در مراکز شبانه روزی بهزيستی زندگی می کنند. مراکزی که به اعتقاد يزدانی خود نوع ديگری از زندان برای اين کودکان به حساب می آيد و بايد راهکار مناسب تری برای حفاظت از کودکان زنان زندانی به کار نبست. طرحهايی که ناتمام ماند اما انگار راهحلی در کار نيست و "کودکان زندان" سال هاست که فراموش شده اند؛ چه به نظر می آيد سازمان بهزيستی و سازمان زندانها به عنوان دو نهاد مسوول در اين زمينه چندان از برنامههای همديگر اطلاع ندارند و همکاری مشخصی بين آنها وجود ندارد. البته حميدرضا الوند، مدير دفتر شبه خانواده بهزيستی که متولی رسيدگی به امور کودکان بیسرپرست و بدسرپرست است، تصريح میکند که طی چند سال گذشته سازمان زندانها در اين زمينه کمکی از بهزيستی نخواسته است. او به طرحی اشاره میکند که در سال ۸۳ آغاز در همان مرحله آزمايش ناتمام ماند. ”در آن سالها از چند زندان بازديد کردم و ديدم که مادرانی در زندان وضع حمل کردهاند اما سازمان زندانها به اين وضعيت توجه نکرده و کودک مادر دوران محکوميت را گذرانده است. به همين دليل طرحی را به سازمان زندانها ارائه کردم که بر اساس آن برای کودکان زنان زندانی، شيرخوارگاهی در زندان اما خارج از فضای بند احداث شود تا کودک در ارتباط با مادر اما به دور از مجرمان ديگر رشد کند و پس از دو يا سه سالگی به سرپرست با صلاحيت يا مراکز شبانهروزی بهزيستی سپرده شود.” الوند میگويد اما اين طرح در سال ۸۱ در زندان گنبد گلستان به صورت آزمايشی اجرا شد اما در همانجا مسکوت ماند و به ساير زندانها نرسيد. طرح سرای مهر هم که مديرکل دفتر اقدامات تامينی و تربيتی به عنوان تفاهمنامهای به بهزيستی از آن نام میبرد، ظاهراً آنقدر به فراموشی سپرده شده است که مسوولان فعلی سازمان بهزيستی هيچ اطلاعی از آن ندارند و حتی اسم آن را هم نشنيدهاند. حميدرضا الوند که معتقد است کودک زير دو سال نبايد به هيچعنوان از مادر دور شود اميد دارد که با مذاکرات بيشتر با سازمان زندانها بتوان اقدامات موثری برای کودکان زندان انجام داد. او میگويد: بر اساس قانون سازمان بهزيستی متولی ارائه خدمات به کوکان بدسرپرست يا بیسرپرست است اما بايد مراجع قضايی عدم صلاحيت والدين را محرز و اجازه انتقال کودک به مراکز شبانه روزی بهزيستی را بدهند. مديرکل دفتر شبه خانواده بهزيستی نيز اطلاع دقيقی از تعداد وضعيت کودکان زندان ندارد اما آمار اين سازمان از ميزان انتقال کودکانی که به دليل عدم صلاحيت يا زندانی شدن مادر و پدر به مراکز اين سازمان شاهدی بر افزايش تعداد اين کودکان است. از سال ۸۳ تاکنون تعداد کودکانی که به اين طريق به مراکز بهزيستی رفتهاند از دو هزار و ۳۰۰ به بيش از سه هزار نفر افزايش يافته و الوند میگويد که اين افزايش زنگ خطری برای جامعه است. او اگرچه معتقد است که برای مادران مجرم بايد مجازات جايگزين زندان در نظر گرفته شود و يا زمان حبس آنها به پس از وضع حمل و رشد چند ماهگی کودک موکول شود اما در عين حال هم تاکيد میکند که اگر سازمان زندانها بخواهدء فضاهايی در زندان وجود دارد که قابل تغيير کاربری به شيرخوارگاه يا مهدکودک باشند. اين همان کاری است که سال هاست در بسياری از کشورهای جهان انجام میشود. مثلا در چين زنان باردار و يا مادران تا يک سالگی کودک به زندان فرستاده نمیشوند. در برخی از ايالات آمريکا نوزادان مادران زندانی ظرف ۲۴ تا ۷۲ ساعت از فضای زندان دور میشوند و در ايالتهای ديگر مهدکودک در اين مراکز ساخته شده است. دولت اسکاتلند هم به زندانها اجازه داده تا کودک را تا يک سالگی نگه دارند و پس از آن به مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست منتقل کنند. کودکان زندان بازی را نمیشناسند. البته در ايران هم از سال ۷۹ بر اساس تفاهمنامهای بين سازمان بهزيستی و زندان ها کودکان زندان پس از دو سالگی به شبانه روزی های بهزيستی يا اقوام سپرده میشوند اما اکنون اطلاعی از روند اجرای اين تفاهمنامه در دست نيست و همانطور که مديرکل دفتر شبه خانواده بهزيستی گفت بيم آن میرود که برخی از اين بچهها پنهان از ديد مسوولان بيش از دو سال در زندان بمانند. فرشيد يزدانی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و مدافع حقوق کودکان، از قوه قضائيه انتظار دارد که در مورد آمار و اطلاعات اين کودکان اطلاعرسانی و با کمک سازمانهای مردم نهاد از مجازات کودکان بیگناه به اين شکل جلوگيری کند. در کوچه پسکوچههای محله اوين کودکان صبح تا شب را بیوقفه و يک نفس از سراشيبی بالا میدوند و پايين میآيند. زير سايه درختان خستگی بازی را در میکنند و گاهی هم شايد از روی شيطنت زنگ خانه همسايهای را زير انگشتان کوچک خود میفشارند. بچههای محله اوين هر روز در کوچههای طول و دراز شهر میدوند و سر به هر سوراخی میکشند و میدانند که مادر همين نزديکیهاست اما هيچ کس کودکانی را نمیبينند که در پس ميلههای آهنی روزها را يک رنگ میگذرانند. |