ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

  

به موازات سرکوب ازبیرون ازمهمترین علل ناکامی جنبش های گذشته بوده  ولاجرم مقابله با آن مستلزم هوشیاری بیشتری است.البته همانطورکه اشاره شد ناسازه بودن یک جنبش نوپا  باتوجه به آنکه ازدل وضعیت موجود وبرعلیه تبه کاران حاکم بیرون می آید امرعجیبی نیست.مهم آن است که جنبش با تکیه برنقاط قوت خویش بتواند خویشتن را ازورطه نقاط ضعف  بیرون بکشد.جنبش وقتی به بیراهه می رود که درفرایندی بیگانه سازبا با منشأ حیات بخش خود قرارگیرد وخویشتن را که منبع زاینده تغییر،آزادی وعدالت اجتماعی، مالک خودو خاک بودن، ضدسلطه  وزوربودن است، به دیگران تفویض نماید.بی تردید تفویض داوطلبانه گوهراصیل خویش-خود فرمانی وخود بنیادبودن وخلاقیت خویشتن- به نیروئی بیرون ازخود و سربه فرمان شدن،مهمترین خطری است که هرجنبش نوپا را تهدیدمی کند. دراین مورد بخصوص بازخوانی تجربه انقلاب بهمن بسیار آموزنده است.مطایق این تجربه مردم دراوج اقتدار وقدرت  نمائی خود دربرابرماشین عظیم سرکوب شاه وحامیان جهانی اش،همزمان تصویر خمینی را درماه جستجومی کردند ووقتی هم او را درکنارخویش وبردوش خویش یافتند، یکدل ویک جان، هرآنچه را که دستاورد خودشان بود به کرامات وهاله نور منتسب کردند.وباین ترتیب دراوج پیروزی تخم فاجعه اسارت بعدی، یعنی تسلط  ولایت فقیه برخود، بدست خودمردم کاشته شد. ازاین رواین بارباید سخت به هوش باشیم که درمقابله برای بزیرکشیدن خدایگان ویک"هاله نور"، خدایگان وهاله نورجدیدی را جایگزین آن نکنیم. همین تجربه درابعاد کوچکتری دردوم خرداد 76 هم تکرارشد. هنگامی که مردم باواریزکردن اعتماد خود به خاتمی به مثابه بخشی ازحاکمیت ووابسته به  جناح دیگر، فرصت بدست آمده را ازدست دادند. بنابراین  نهادنِ درستِ خشت های نخست درمرحله تکوین اولیه جنبش ازاهمیت زیادی برخودار است.و گرنه مجددا گرفتار همان دورباطلی خواهیم شد که ازمشروطیت تاکنون بر مبارزه ضداستبدادی  رفته است وموجب ببادرفتن آن همه مبارزه وفداکاری شده است.اکنون که  یکب باردیگربپاخاسته ایم  برای زنده نگهداشتن امید مان به تغییرات ژرف ، لازم است که ازتکرار تجربه های منفی  گذشته اجتناب ورزیم. یکی ازدرسهای این تجربه  که به گمان من مهم ترین آن نیزهست،اجتناب ازتکراروحدت کلمه وتلاش برای  تقویت وتثبیت خصلت پلورالیستی جنبش است:

بسوی یک جنبش پلورالیستی!

پلورالیستی ماندن جنبش ازاهمیت بی مانندی برای تضمین خصلت دموکراتیک آن برخورداراست.درواقع جنبش به مثابه تجلی حضوراقشارگوناگونی ازکارگران وزحمتکشان وکارمندان ومعلمان وپرستاران،شاغلین و بیکاران،زنان وجوانان واقلیت های قومی وملی ومذهبی وهنرمندان و....همواره دارای تنوع ورنگارنگی درمطالبات معیشتی وسیاسی وفرهنگی و.. است.ازهمین رو درواقعیت عینی-صرفنظرازدرجه بالقوه گی وبالفعلی آن- به مثابه جنبشی ازجنبش های اجتماعی گوناگون وجود داشته و وحدت درکثرت ورنگارنگی درعین اشتراکات ازبارزترین مشخصات آن است.بااین وجود همواره درجامعه استبداد زده ویکدست زمینه مساعدی وجود دارد که مبارزان علیه استبداد وفلاکت، درفضای بسته ومتمایل به دوقطبی مبارزه  دچار آفت یکدستی وحدت کلام وشعارو صف بندی شوندکه برای دموکراسی هم چون سم خطرناکی محسوب میشود.این تصورکه گویا قدرت وموفقیت ازیکرنگی ویکدستی(یده واحده) و یک صدائی، ولاجرم خاموش کردن تنوع مطالبات  زائیده میشود،تصوری است  نادرست  که موجب سترون شدن جنبش وتهی شدن آن ازدرون  ولاجرم بازتولید همان تبعیضاتی می شود که برعلیه آن به قیام برخاسته است. اگرکه تکثرووجود جنبشهای اجتماعی گوناکون یک واقعیت عینی وبرآمده ازخودجنبش است،بنابراین یک جنبش بالغ ودموکراتیک باید بتواند بازتاب دهنده همه آن تنوع ها،هم چون ستم طبقاتی،ستم جنسی وملی ومذهی و....- باشد.بی شک تأکید براشتراکات ومطالبات عام وفراگیربرای تحکیم صفوف متحد ویک پارچه جنبش دارای اهمیت انکارناپذیری است،امامساله نه برسرتضعیف آن بلکه درنظرگرفتن خصلت پلورالیستی همین شعارهای عام ومشترک است.چرا که یک شعارومطالبه فراگیروعام برای کارگران ومعلمان وزنان وجوانان و... دارای معانی و خود ویژگی های متفاوتی است که درکنارهم به یک شعارعام ومشترک معنای واقعی می دهند وبهمین دلیل یک شعار فراگیر و عام باید بتواندازیکسو تبلورآنها باشد وازسوی دیگردرمیان اقشار گوناگون ترجمان وبازتاب دهنده منافع متفاوت وخودویژه آنها یعنی پیوند ارگانیک بین عام وخاص باشد. وگرنه شعارعام تبدیل به ابزاری برای منجمدکردن این مطالبات وسلب معنای واقعی وملموس شعارعام می گردد.والبته باید اضافه کرد به ابزار سرکوب برای گرایش فرادست ومتعلق به طبقه حاکم. بی تردید یک جنبش متکثروهمبسته یک شبه شکل نمی گیرد،اما نهادن درست خشت اول بهنگام تولد ودرگام های نخستین وقبل ازآنکه گرایشات بیگانه با جنبش مجال سیطره برجنبش را پیداکند دارای اهمیت زیادی است.مهم است بدانیم که چنین چیزی نه فقط موجب تضعیف وپراکندگی دامنه جنبش ورزمندگی آن  نمی شود بلکه برعکس موجب تقویت صفوف آن وتمرین منش دموکراتیک ازهم اکنون  می گردد ومانع بازتولید استبدادآتی. وحدت کلمه افسونی است که طبقات حاکمه ازآن برای کنترل جنبش وکسب هژمونی خود سودمی جویند.هم چنین نباید فراموش کردکه رژیم ازطریق جناحهای رقیب ورقابت های درونی آنها و شخصیت های خود پرورده  اش درمیان صفوف جنبش نفوذ دارد.علاوه براین طبقه حاکمه ازطریق رسوخ  دیرپای باورها وعادات وفرهنگ ها، ودرونی ساختن آنها درتک تک افراد آن حضورونفوذ دارد.ازهمین روما غالبا بدون آنکه خود بدانیم ، گاهی درخاموش ساختن پلورالیسم  جنبش بدست خودمان ودرتفویض گوهراصیل خود به دشمنان خویش مشارکت می کنیم.

برای نمونه بهتراست نگاهی به جنبش کنونی ازمنظرآسیپ پذیری فوق داشته باشیم: دومشخصه مهم جنبش هم اکنون موجود را می توان دردوشعارمی جنگم،می میرم، رأی مو پس می گیرم(بعنوان یک شعارمشخصی که جنبش حول آن شکل گرفت) و مرگ بردیکتاتورمشاهده کرد. دوشعاری که فی نفسه مترقی بوده  ومی تواند مبین رزمندگی باشد وهست. بااین وجودرویکردی وجوددارد و برآنست  تاشعارنخست –پس گرفتن رأی را-به سازش با همین حکومت تنزل دهدو شعاردوم یعنی مرگ بردیکتاتوررا یا مسکوت بگذارد و یا آن رابه یک شعارکلی وبی یال و اشکمِ مبارزه قدرت یک جناح علیه جناح دیگرتنزل دهد. وحال آنکه می دانیم مبارزه علیه دیکتاتوری برای اقشارگوناگون اجتماعی دارای خود ویژگی ها ومعانی گوناگونی است.مثلا برای زنان ستم استبدادحاکم دارای بارمضاعفی است که الزاما برای مردان چنین نیست.وهمین طوراست برای بیکاران درمقایسه با شاغلین و... . بنابراین اگرقرارباشد این نوع خودویژگی ها و مثلا مطالبات اخص زنان به عنوان نیمی ازجامعه، تااطلاع ثانوی معلق شودوشاهد تحلیل رفتن مطالبات وصف مستقل زنان درجنبش عمومی باشیم، چه تضمینی وجود دارد که آپارتاید جنسی برزنان تداوم پیدانکند؟.بنابراین طرح مطالبات زنان درصفوف جنبش ازهم اکنون وتبدیل آنها به خواست مشترک وفراگیرهمه گان،قبل ازهمه توسط خود صفوف متحد زنان دارای اهمیت پایه ای است. همانطورکه مطالبات جنبش کارگری ومطالبات سایرجنبش ها نیزدارای اهمیت پایه ای است.بنابراین اولین ومهمترین درسی که از بازخوانی تجربه انقلاب بهمن و هم چنین تجربه دوم خرداد سال 76 حاصل می شود همانا تأکید بر تکثردرعین اتحاد حول اشتراکات درصفوف جنبش ازهمین امروزاست.فردابسیاردیراست وپیش برد این وظیفه بسیارمهم با گسترش فرهنگ دموکراتیک ازیکسو وحضور جنبش های اجتماعی گوناگون با رنگ وبوی خود درمتن جنبش عمومی وحک کردن این تنوع ازهم اکنون برپیشانی جنبش میسرمی گردد وامری است مربوط به تک تک شرکت کنندگان درجنبش .مبارزه علیه استبداد اگربا مبارزه علیه مظاهرآن دردرون خود جنبش همراه نگردد،واگربا عبور شعارهای عام ازمنشورمنافع به حق اقشارولایه های گوناگون پلورالیستی نشود،تضمینی برای بازتولید استبداد وآنچه که علیه آن مبارزه می کنیم وجود نخواهد داشت.دربهترین حالت فقط موفق به تعویض شکل استبداد وجایگزینی آن با شکل دیگری ازاستبداد خواهیم شد.آری جبنش باید درکناراشتراکات پایه ای خود رنگین کمانی ازهمه رنگ ها باشد وباسیطره یک رنگ برخود مقابله کند.البته نیازی به گفتن ندارد که تلاش برای برطرف ساختن آسیب پذیری فوق درمغایرت با بهره گیری اصولی ازتضادهای درونی رژیم وامکاناتی که از ِقبل آن می توان بدست آوردندارد. هم چنین لازم به اشاره است که نقاط آسیب پذیرجنبش فقط به مورد فوق خلاصه نمی شود وامیدوارم که درفرصت های بعدی به ابعاددیگری ازآن به پردازم.  

   http://www.taghi-roozbeh.blogspot.com/  

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی