اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
ایران خیل عظیم جوانان بیکار بلوچ ناچار است تا به یکی از فاجعه بارترین وخطرناکترین حرفه ها یعنی قاچاق مواد مخدر روی آورند و بهمین جهت تعداد زیادی از جوانان بلوچ یا در درگیری با نیروهای انتظامی کشته، یا اعدام و یا به حبسهای طولانی محکوم شده اند. درواقع جوانان بلوچ برای تامین معاش خانواده همواره با خطر مرگ مواجه اند، اما کلان قاچاقچیان که برخی از آنان از وابستگان رژیم هستند، سودهای کلان بدست می اورند. اکثر جوانان بلوچ از داشتن یک زندگی معمولی که شایستگی و حق آن را دارند محرومند و از دام قاچاقچیان نیز امکان رهائی ندارند. در چنین شرایطی مردم محروم بلوچ در تمام عرصه های صنعتی، علمی، فرهنگی و ورزشی نتوانسته اند همسان با دیگر هموطنان خود به رشد و پیشرفت نسبی برسند. متاسفانه فرهنگ و آداب و رسوم و زبان و همچنین درد و رنج مردم بلوچ برای بقیه مردم ایران تقریبا ناشناخته است. رژیم دراین سالها نه تنها از نظر توسعه اقتصادی، ایجاد کار و اعتلای دانش و فرهنگ اقدام موثری انجام نداده، بلکه با معرفی بلوچها در افکار عمومی بعنوان قاچاقچی، آنان را تحقیر می کند و حتی اعتقادات مذهبی آنان را مورد اهانت واستهزاء قرار می دهد. آخوندی بنام دانشمند که از دانش بهره ای ندارد، در سخنرانیها یا در وااقع روضه خوانیها به اعتقادات مذهب تسنن اهانت می کند و بلوچها را هروئین فروش معرفی می کند. در چنین شرایط تبعیض آمیز و غیرانسانی که در بلوچستان حاکم است، بدیهی است که بخشی از جوانان بجان آمده از این همه بیداد برای دستیابی به آزادی و عدالت بپاخیزند، زیرا همواره در تاریخ ملتها شاهد بوده ایم که ملتهای تحت ظلم و ستم برای رسیدن به حقوق انسانی خود به مبارزه روی آورده اند. قوم بلوچ هم از این قاعده مثتثنی نیست. در واقع این سیاستهای ستمگرانه رژیم است که تفنگ را در دستان جوانان پر شوری مانند عبدالمالک ریگی قرار می دهد و این جوانان که در آرزوی دستیابی به آزادی و عدالت هستند تنها راه رهائی را در مبارزه مسلحانه می جویند؛ هر چند که مبارزه مسلحانه، آزادی و دموکراسی را به ارمغان نخواهد آورد اما اقدام عبدالمالک ریگی و یاران، فریاد آزادیخواهی در گلو خفه شده خلق محروم بلوچ است که از این همه ستم و بیداد بجان آمده اند. مسلماً با گرفتن اعترافات تلویزیونی و یا اعدام ریگی و ریگیها مقاومت مردم بلوچ همچنان ادامه خواهد داشت، زیرا تا ظلم پایدار باشد مقاومت نیز ادامه خواهد داشت. امید است که مبارزین بلوچ از این پس مبارزه مدنی و غیرمسلحانه را برای کسب حقوق خود انتخاب کنند و همپای دیگر مردم ایران در مبارزات آزادیخواهانه و عدالت جویانه شرکت کنند، زیرا سرنوشت خلق تهیدست و تحت ستم بلوچ فقط در چارچوب ایرانی دموکراتیک و مبتنی بر عدالت اجتماعی و برخورداری عموم مردم ایران از حقوق مسلم خویش میسر است. نقش فتواهای دینی در مسائل اجتماعی ن. سادات موضوع استفتاء: سوالات موسسه حقوقي وكلاي بين الملل > آیا کسانی که قبل از انقلاب، با هدف متزلزل کردن رژيم اقدام به پاشیدن اسید به صورت زنان بی حجاب کرده اند ضامن هستند؟ سؤال: كسانی كه قبل از پيروزی انقلاب برای بر هم زدن نظم اجتماع ودر نهايت متزلزل كردن رژيم شاه به صورت ولباس زنان بی حجاب وبد حجاب ، اسيد پاشيده و آن ها را متضرر يا ناقص العضو كرده باشند ، آيا ضامن خسارات مالی وديه آن ها هستند يا چون كار آنها بر حسب ظاهر جنبه الهی داشته ضامن نيستند ؟ جواب: چنانچه آن اعمال با اجازه مجتهد جامع الشرائط بوده كه او هم با رعايت قانون اهم ومهم ، چنين حكمی كرده است آن افراد كه اسيد پاشيده اند ضامن نيستند . واگر بدون اذن مجتهد بوده ، ضامن تمام خسارات وارده میباشند . بر کسی پوشیده نیست که روحانیون و مراجع نقش بسیار پر رنگ و غیر قابل انکاری در تحولات و رویدادهای اجتماعی جوامع اسلامی دارند . مهمترین جلوه حضور آنها در این رخدادها را به جرات میتوان صدور فتوی دانست که آقایان مراجع در پاسخ به سوالات مقلدان خود صادر میکنند . برخی از این موارد جنبههای شخصی و خصوصی دارند که بیشتر مربوط به حوزههای مسائل دینی ، طهارت ، نماز یا امثال آن است و برخی هم ناظر به موارد اجتماعی و سیاسی است که طبعاً تبعات و اثرات بسیار شدیدی در متن اجتماع ایجاد میکند مانند فتوای تحریم تنباکو ، فتوای جهاد علیه روسیه در حکومت قاجار ، فتوای قتل سلمان رشدی و ...در بازدیدی که از سایت آقای روحانی داشتم فتوای فوق نظرم را جلب کرد . نگاهی به محتوای سوال و پاسخی که حضرت آیت الله به آن دادهاند تمام وجود انسان را میلرزاند . تقاضا برای اخذ مجوز اسید پاشی به صورت زنان و دختران بیحجاب به منظور ایجاد نا امنی و مبارزه با حکومت شاه . جالبتر اینکه به این عمل جلوه و لباس الهی هم پوشانیده میشود و حضرت آیت الله هم نه تنها آن را نهی نمیکند بلکه به عبارت خیلی واضح بیان میدارد اگر عاملین این عمل در این خصوص از مجتهد واجد الشرایط فتوا اخذ کرده باشند ضامن هیچ گونه خسارتی نیستند . در پرونده قتلهای کرمان هم که چند سال پیش اتفاق افتاد و تعدادی از بسیجیان پسران و دختران را به منظور مبارزه با مفاسد اجتماعیان قطعه قطعه میکردند صحبت از اخذ فتوا از مراجع به میان آمد . همینطور در قضیه قتلهای زنجیرهیی ، تجاوز به زندانیان و .... البته این نوع فتوا به صورت محرمانه و خصوصی صادر میشود و صادر کنندگان آنها خود به عمق رذالت کاری که میکنند آگاهی دارند و نمونه حاضر شاید از معدود مواردی باشد که توسط یک مرجع در سایت عمومی گذشته شده است . از آنجای که ایشان اخیرا فتوای مربوط به تراشیدن موی زنان را جعلی دانستند من لینک سایت را هم گذشتم تا دوستان بتوانند خود به سایت ایشان مراجعه کنند . سوال اصلی این است که اگر ما به حکومت قانون اعتقاد داریم و بنا بر این است که دولت به عنوان قوه مجریه با قانون شکنان برخورد کند یک مرجع تقلید چگونه میتواند فتوی صادر کند که آدمکشی یا اسید پاشی را تأیید کند ؟ اگر مقلدین ایشان با استناد به فتوای ایشان رفتند و قتل و جرحی مرتکب شدند کما اینکه تا کنون موارد بسیاری از این دست اتفاق افتاده تکلیف دستگاه اجرای و قضایی با متهمین چیست ؟ نقش صادر کننده فتوا در این میان چیست ؟ آیا مجازات او با توجه به همین قانون مجازات اسلامی به عنوان آمر قابل تصور است ؟ اگر نیست پس تکلیف این همه دستگاه عریض و طویل پلیس ، دادگستری ، قاضی ، عدالت و هزاران اصطلاح ریز و درشت دیگری که در این رابطه از آنها دم زده میشود چیست |