اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
عتقاد دینی باید تغییرناپذیر، استوار، دایمی و بی اُفت و خیز بماند. مایههای ایمان نمیتواند از امروز به فردا دیگر شود. اگر همچون «پری در باد»، تغییر کند، تشویش میزاید و بس. تصور نمیشود کرد دیندارانی را که هرشب و تا فردایی دیگر، نگران محتوای اعتقاداتشان باشند و در آن تردید کنند. مذهب باید استحکام داشته باشد، تغییر نپذیرد و از اینرو، ایمن باشد. چنین است که رها کردن آن، افتادن در گرداب بییقینی و قضا و قدر است. «بیرون از کلیسا، یقینی در کار نیست» (و نه سعادتی). از اینرو، کلیسا در برابر ایجاد تغییر در جزمها یا ارکان ایمان، مقاومت میکند. هر چقدر که دین خشک و جامد باشد، به همان میزان (بر طبق کارکرد اجتماعی اش) کاملتر است. به این معنا، اسلام یک نمونه است: در قرآن گفته شده که این کتاب، رونوشت دقیقی از کتابی است در آسمان، و به همین دلیل، چیزی را در آن نمیتوان تغییر داد مگر آنکه از آسمان بیاید. این، خشونت مرگزای بنیادگرایان را توضیح میدهد که معتقدند که حقیقت وحیانی اصیل را در دست دارند. وانگهی، از دیدگاه منحصراً مذهبی همین طور است. در ادیان تکخدایی دیگر، این ماجرا اندکی متفاوت است. یهودیت، به خاطر تاریخ دور و درازش، در متون خود شاهد تغییرات و اصلاحاتی بوده است که با وحیهای متوالی، از ابراهیم تا موسی، توجیه شده است. در مورد مسیحیت، این را نباید فراموش کرد که به گفتۀ لیشتنبرگ، فرقهای یهودی بوده است. این تغییرات بسیار بسیار به آرامی پیش رفته است. بیاد آورید گالیله را. از ٢٢ ژوئن سال ١٦٣٣ تا به امروز، (کلیسا در سال ١٩٩٢ اعادۀ حیثیت کرد به او)، ببینید کلیسای کاتولیک با چه سرعتی خود را تطبیق داد! علم نمیتواند چنین جمودی از خود نشان دهد، دقیقاً به این دلیل که شیوۀ کارکرد آن طور دیگری است، و همچنان که فیلسوفان قدیم گفته اند، در ذاتش نیست. چون دانش علمی، بالاترین شکل اندیشۀ سنجشگرانه است. دانشمندان به چیزهایی که میبینند، شک میکنند: برای نمونه، اینکه خورشید به هنگام طلوع بالا میآید، در آسمان جابجا می شود و به هنگام غروب، پنهان میشود، یا اینکه بالنها ماهی هستند یا اینکه خفاش، پرنده است. امّا این افراد «کم ایمان» نیز اعتقادات خودشان را دارند. آنها اعتقاد دارند به تواناییشان در فهم محیط پیرامون، بر اساس برخی فرضیهها: که بیرون از ما دنیایی وجود دارد که با آنچه ما می بینیم متفاوت است. که میشود بخشی از جهان را مطالعه کرد بی آنکه کاری به جاهای دیگر داشت. که جهان را می توان به یاری ریاضیات توضیح داد. و همۀ این فرضیه ها جهانرواست. این فرضیهها نه حاصل فلسفه های ابتدایی، بلکه نتیجۀ طولانی (هزاران ساله) و دشوار (کشنده) تجربههایی است که به فهم بسیار پذیرفتنی جهان انجامیده است. تجربههایی که امکان درک وضعیت انسان را در محیط طبیعی فراهم کرده است، محیطی که انسان جزئی از آن است ... نه بیشتر. هرگونه بحث یا تفسیر دربارۀ علم مبتنی بر دیگر اصول فلسفی، یا دینی، در بهترین حالت، فرضیهای سرگرم کننده بیش نخواهد بود، از آن فرضیه هایی که نیوتون میگفت: « non fingo» (فرضیه نمیدهم). دومين سند فاجعه کهريزک بخش سوم تنظیم: الهام قهرمانپور اظهارات مهدی گنجی به شرح صفحه ۸۲۷ ج ۵: من در همان اتوبوس جوادیفر بودم اما در انتهای اتوبوس. وقتی امیر بیحال شد تمامی کسانی که در اتوبوس بودند به رهسپار گفتند که حداقل پنجرهها را باز کنیم یا آب به امیر بدهید اما ایشان به هیچوجه قبول نکردند و یک حرف بد هم زدند. با کمال بیرحمی با او برخورد شد. ما هر چه گفتیم این دوستمان در حال مرگ است گفتند به شما مربوط نمیشود و به ما ناسزا گفتند. اظهارات هاتف سلطانی به شرح صفحات ۷۲۳ و ۷۳۰ : در روز پایانی زمانی که امیر جوادیفر در حال رفتن به داخل اتوبوس بود توسط سرهنگ کمیجانی دچار ضرب و شتم و دشنامگویی شد و جوادیفر بر اثر نابینایی چشم راست و شکستگی بینی و قفسه سینه در حال درد کشیدن بود اما ایشان به داخل زندان منتقل شد و پذیرش شد و روز دوم مجبور بود با دیگران پامرغی برود و توسط خمیسآبادی کتک خورد و در روز پایانی به دست کمیجانی و آقای استوار مورد ضرب قرار گرفت. اظهارات طه زینالی به شرح صفحه ۷۳۵ ج ۴: برخورد مسئولین با این سه نفر با این که حال و روز خوبی نداشتند مثل دیگران بود. یعنی تنبیهات و کتکها و ضرب و شتمها در مورد این دوستان هم وجود داشت و به نظر من علت فوت جوادیفر ضرب و شتم شدید بود که دندههایش شکسته بود و سبب شد ریهاش سوراخ شود و عفونت کند. اظهارات رضا احمدی به شرح صفحه ۷۵۱ ج ۴: با این سه نفر مثل همه برخورد میکردند و همه را کلاغ پر میبردند و به آنها نیز با این که حال خوبی نداشتند همانقدر غذا و هواخوردی میدادند. اظهارات مهرداد گنجی به شرح صفحه ۷۵۴ ج ۴: به هیچ عنوان به حرف آنها گوش ندادند و هییچ دکتری به آنجا نیامد که به درد آنها برسند، مرحوم جوادیفر در اتوبوس در راه اوین فوت کرد که علت مرگ آن بیتوجهی مسئولین کهریزک بود. اظهارات متهم ستوان سوم سید کاظم گنجبخش به شرح صفحه ۸۲۱ ج ۵: در آن لحظه چون متهمین با جرم سنگین داخل خودرو بودند و در آن محل نگه داشتند چندین مرتبه با گوشی ایرانسل خودم قصد تماس با اورژانس داشتم ولی موفق نشدم و چون بقیه متهمین به علت گرما و عطش بسیار سر و صدا میکردند جهت جلوگیری از هر گونه اتفاق احتمالی سریعا با رئیس زندان تماس تلفنی و مرحوم جوادیفر را به بهداری زندان که در آن لحظه به نظر من هنوز زنده بود و توسط یکی دو نفر تنفس مصنوعی داده شده با خودرو به بهداری زندان برگشت داده شد چون در آن لحظه با توجه به آشنایی منطقه بهداری نزدیک سراغ نداشتیم و متهمین باید تا قبل از وقت اداری به زندان اوین تحویل میشدند. اظهارات متهم گ اکبر رهسپار به شرح صفحه ۸۲۵ ج ۵: در خصوص نحوه اعزام متهم جوادیفر چون در داخل اتوبوس بدرقه ما بود من و سه نفر پرسنل وظیفه هیچگونه اطلاعی از سالم بودن متهمین را نداشتیم و موقعی که اینجانب سوار اتوبوس شدم که سه نفر وظیفه در داخل اتوبوس بودند و همراه با راننده که بعد اینجانب سوار اتوبوس شدم و كلا ده دقیقه از زندان خارج نشده بودیم كه یك دفعه بر سر جاده كهریزك یكی از متهمین بی حركت بودند كه به نفر بغل دستی وی گفتم چرا اینطور ایستاده است بر روی صندلی كه سریعا اتوبوس را به بغل جاده متوقف نمودیم و سریعا طی هماهنگی مراتب را به سر اكیپ سروان گنج بخش خبر دادیم كه هر چه تنفس مصنوعی به متهم دادیم و سریعا ستوان گنج بخش مراتب به ریاست زندان گفتند و وی اعلام نمود متهم را به زندان بیاورید. |