اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
اظهارات وحید وکیلی به شرح صفحه ۱۳۲۷ ج ۷: با آنها برخورد بسیار بدی داشتند حتی وقتی امیر جوادیفر روی زمین بیحال افتاده بود سرهنگ کمیجانی لگد به او زد و او را پرت کرد و گفت مردی که مردی وکامرانی وروحالامینی نیز درشرایط بسیار بدی قرارداشتنداصلا آنها را بپزشک نمیبردند. اظهارات حسین نصر اصفهانی به شرح صفحه ۱۰۳۹، ۱۰۴۰ ج ۱۰: در مورد این سه نفر میتوانم به صراحت بگویم همانقدر که ما تنبیه شدیم آنها هم تنبیه شدند. در کهریزک به دلیل وضعیت کاملا بد کهریزک و نرسیدن دارو و پزشک در راه انتقال به اوین فوت کرد. آقایان نادر خبره، طاها زینالی، حامد زندیفر، سید اشکان خراسانی، حسین باغبان به شرح صفحات ۸۸۹ الی ۸۹۲ پرونده در مواجهه حضوری با متهم استوار محمدیان گواهی نمودهاند که مرحوم جوادیفر توسط استوار محمدیان با لوله آب کتک خورده است.همچنین آقایان طاها زینالی، حامد زندیفر، فربد ابراهیمزاده، رضا ابراهیمزاده،احمد زمانپور، حسین باغبان به شرح صفحات ۸۹۳ الی ۸۹۷ پرونده گواهی نمودهاند که استوار خمیس آبادی در روز دوم همه بازداشتیها را شکنجه و مرحوم جوادیفر را نیز کتک زده است.آقایان طاها زینالی، نادر خبره، سید اشکان خراسانی، حسین باغبان، مسعود علیزاده، حامد زندیفر، فربد ابراهیمزاده و محمد محمدپور به شرح صفحات ۸۹۷/ ۹۰۰ پرونده در مواجهه حضوری با سرهنگ کمیجانی اظهار نمودهاند که در روز آخر یعنی مورخ ٢٣/۴/٨٨ در کهریزک جوادیفر بدلیل بد حال بودن در سایه نشسته بود که سرهنگ کمیجانی یک لگد باو زده است. ج-٢ مرحوم محسن روحالامینی فرزند عبدالحسین، زایچه ۱۳۶۳/ ۳۵۱۰ تهران، مدرک تحصیلی: دیپلم. نوع اتهام: تبانی و اجتماعی با هدف اقدام علیه امنیت داخلی، تخریب اموال عمومی و دولتی، اخلال در نظم عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام.تاریخ بازداشت: ۱٩/۴/٨٨ زندان کهریزک، شماره پرونده: ۵٧٠/٨۵/٨٨، تاریخ فوت: ٢۴/۴/٨٨ و تاریخ تحویل به پزشکی قانونی: ساعت ٣۵/۱۱ مورخ ٢۴/۴/٨٨ تحویل دهنده: سربازه ساسان نجفی و تحویل گیرنده: محمدپور. صورتجلسه مامورین زندان در مورخ ٢٣/۴/٨٨ هنگام انتقال متهم به زندان اوین: در رابطه با اعزام ۱۴۵ نفر متهم به زندان اوین و به علت دوری راه چند نفر از متهمین دچار گرمازدگی شده و بیهوش شدند که سریعا با هماهنگی اورژانس تهران، اکیپی از عوامل آنها بر بالین متهم حاضر و اقدامات اولیه انجام و خوشبختانه جز یک نفر از آنها به نام روحالامینی بقیه به حالت عادی برگشتند و متهم مذکور به همراه دو نفر از مامورین و ساسان نجفی و سیدجابر خلیلی به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شد. امضا کننده صورتجلسه: ستوان تقیزاده، س ۱ گنج بخش، گ ۱ روحالله هاشمی، علی پوشنگاه در تاریخ ٢٣/ ۴/٨٨. اظهارات سرباز سیدجابر خلیلی به شرح صفحه ۵۱ ج یک: من از جوادیفر چیزی نمیدانم ولی یک نفر دیگر که به زندان اوین برده بودم به نام روحالامینی در بیمارستان شهدای تجریش فوت کرد و من و سرباز ساسان نجفی به دستور ستوان گنج بخش او را به بیمارستان بردیم و چون بیماری او ناشناخته اعلام شده بود مسئولین زندان اوین او را پذیرش نمیکردند و از طریق اورژانس ۱۱۵ وی را به بیمارستان بردیم و در ساعت ۶ بامداد فوت نمودند و در زمانیکه به اوین رسیدیم روحالامینی به زمین افتاده بود و او را پذیرش نمیکردند. اظهارات سرباز ساسان نجفی به شرح صفحه ۵۶ جلد یک: ما زمانی که به زندان اوین رفتیم و تمامی متهمین از اتوبوس پیاده شدند و یکی از متهمین به نام روحالامینی بر روی زمین افتاد و مسئولین زندان اوین گفتند که ما متهم را پذیرش نمیکنیم و زنگ زدند به اورژانس و آمد و به دستور ستوان گنجبخش من و سرباز خلیلی او را به بیمارستان شهدای تجریش بردیم و بعد از ۲۴ ساعت، ساعت ۶ صبح فوت کردند. اظهارات فرامرزی مفاخری ۵۵ ساله بازنشسته نهاجا، به شرح صفحه ۹۰ ج یک: در ساعت ٣٠/۱٩ مورخ ۱٨/۴/٨٨ در فاصله ٣٠ متری از محل کارم در نزدیکی پمپ بنزین امیرآباد شمالی توسط دو نفر لباس شخصی دستگیر شدم و شب را در مقر پلیس امنیت گذراندم و فردای آن روز به کهریزک بردند. در داخل کهریزک ما را لخت عریان کردند و لباسها را وارونه به تن کردیم و در بدو مامورین ما را با لوله آب کتک زدند و یک بار هم ماموری بور بود با محمد طیفیل که یکی از وکیل بندها بود. دست و پای دو نفر را بستند و از میله آویزان کردند. در حین انتقال به زندان اوین روحالامینی دارای محاسن و موهای بلند و بلوز مشکی بود و در صندلی بغل دستی من نشسته بود حال مناسبی نداشت. بدنش به طرز وحشتناکی جوشهای چرکی زده بود. حالت غش داشت. مرتب از دهانش کف بیرون میآمد و دهانش قفل میشد. تنفس مصنوعی و کمکهای بچهها به او حیات میداد. یک کیف چرمی کوچک داشت که مقدار جزئی پول و مدارک شناساییاش داخل آن بود. بعد از این که در مقابل اوین توسط آمبولانس به بیمارستان منتقل شد مدارک وی را به مسئول اندرزگاه شماره ۲ اوین روبهروی درب ورودی دادیم. در کهریزک واقعا وضع بهداشت اسفناک بود. شبها آب قطع بود و در فضای کم و جمعیت زیاد جای خوابیدن نداشت. غذا هم روزی دو وعده یک تکه نان و نصف سیبزمینی بود. انواع و اقسام متهمین با جرائم سنگین در میان ما بودند. اظهارات روحالله شکری به شرح صفحه ۹۴ ج یکم: مرحوم روحالامینی از همان ابتدا پشتاش جوشهای زیادی داشت که به مرور حالش بدتر شد. و وضعیت بهداشت بسیار بد بود و امکان نماز خواندن و خوابیدن مهیا نبود. اظهارات محسن دهقانی به شرح صفحه ٩۵ ج یکم: نفر دوم (روحالامینی) که در اوین فوت کرد بدنش کاملا جوش زده و عفونت کرده بود به نحوی که شدیدا بیحال میشد و بچهها به او آب میدادند حتی قادر به بلند شدن نبود. اظهارات سرباز سید جابر خلیلی به شرح صفحه ۱۱۳ ج یکم: روز واقعه به داخل زندان اوین رفتیم متهم روحالامینی بر روی زمین به حالت درازکش افتاده بود. دیدم بعد از تحویل نگرفتن متهم که به حالت تشنج که از داخل دهان وی کف بیرون زده و چشمهایش بسته بود به اورژانس زنگ زدند که بعد از کمکهای اولیه وی را داخل آمبولانس گذاشتند و به دستور فرمانده قرارگاه وی را به بیمارستان شهدای تجریش انتقال دادند. پس از گذراندن چند آزمایش اولیه ناگهان از بازرسی فاتب تعدادی مامور به همراه دو نفر کادر که یکی از آنها لباس فرم و دیگری با لباس شخصی و به همراه دو نفر سرباز پلیس امنیت به ما سر زده و بعد از چند ساعت، ساعت ۶ صبح وی درگذشت و پس از تحویل گرفتن از بیمارستان او را به پزشکی قانونی کهریزک تحویل دادیم. ادامه دارد |
|