اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
تولد دوباره فرقه مطلقیه در ایران و یک نمونه و شاهد بوسیدن جا پای خا منه ای سایت انقلاب اسلامی تولد دوباره فرقه مطلقیه در ایران وقتی روز بیست و سوم ماه مبارک خبر حمله به اصطلاح بسیجی ها و حزب النفس به مسجد قبای شیراز و حمله عوامل خود سر ؟؟!!!!!؟!؟! به منزل آقای کروبی را روی خروجی سایتهای خبری مشاهده کردم برای یکصدمین بار از خود پرسیدم این جماعت را چه می شود ا به امید چه جزا و پاداشی دست به چنین حرکات مشمئزکننده ای می زنند؟ چرادنیای دیگران را به دیا و آخرت خود ترجیح می دهند؟ همزمانی این اقدامات به اصطلاح بسیجی ها و عوامل خودسر با فحاشی یکی از وعاظ تهران که از رهبران جماعت مذکور به شمار می آید به آقای اسفندیار رحیم مشایی مرا به یک پاسخ تاریخی تلخ اما تکراری رساند آنچه نگارنده آن را ظهور مجدد فرقه مطلقیه در ایران می نامد عبارت است از تمایل به قدیسسازی در میان قشری از جامع نقطه آغازین شکل گیری این فرقه مطلق انگاشتن"مرادفرقه" و مصون از خطا دیدن وی و تجمیع تمامی محسنات و خوبیها در وی و متقابلاً نفی کلیه ضعفها و کاستیهای اوست اگر اعتقادات این فرقه در همین حد باقی میماند، چندان جای نگرانی نبود، اما گام بعدی زمانی است که فرقه مطلقیه اقدام به تولید ایدئولوژی میکند و حامیان مطلق، به همذات پنداری با مراد و محبوب خود میپردازند و به تدریج این تصور که محبوب فرقه هوادارانش سمبل تمامی خوبیها و دیگران به ویژه رقبا یا منتقدین آنها کانون تمامی بدیها هستند، به صورت اپیدمی در فرقه شیوع پیدا میکند و در نهایت، فرقه تبدیل به سازمانی ایدئولوژیک میشود که چه بسا به هیچ قاعده و قانون اخلاقی، شرعی یا اجتماعی پایبند نیست. فرقه مطلقیه در ایران چه پیش چه پس از اسلام و چه در دوران معاصر مسبوق به سابقه است تصویر فوق بشری از پادشاهان و تحتالشعاع قرار دادن تمامی معیارهای اخلاقی و منطقی در برابر عملکرد این افراد، نمونههایی از فرقه مطلقیه و مطلقانگاری در ایران باستان است. در پس از اسلام هم فرقه باطنیه حسن صباح نمونه تمام عیار مطلقیه به حساب می آید از نمونه های خارجی این فرقه می توان به حزب نازی آلمان حزب کونیست کره شمالی و کوبا خمرهای سرخ و فرقه طالبان اشاره نمود در تاریخ انقلاب نیز سازمان مجاهدین خلق سمبل دیگری از مطلقانگاری و نمونه معاصر و محسوس این فرقه محسوب میشوند و سرنوشت دردآور آنان، حکایت از نتایج اینگونه تفکر دارد. به طرح کلی ویژگیها این فرقه را می توان به شرح ذیل برشمرد . مراد فرقه مصون از هرگونه خطا و اشتباه است یا دستکم دیگران قادر به تشخیص اشتباهات او نیستند. ۲. همه موظف به سرسپردگی به مراد فرقه هستند و در غیر اینصورت گناه نابخشودنی مرتکب شدهاند. ۳. برای حفظ و حمایت از مراد فرقه، انجام هر عملی مجاز، مباح و حتی واجب است. ۴. قوانین و قواعد اخلاقی، منطقی و شرعی ذیل رفتار مراد فرقه تعریف میشوند و معیار خوبیها و بدیها حاکم بر رفتار او نیستند؛ بلکه بر اساس رفتار او تعریف میشوند یا به عبارتی «هرچه آن خسرو کند شیرین بود». ۵. اعضای فرقه مطلقه دارای هویت مشترکی میشوند که بر هویتفردی، انسانی و فکری آنها مقدم است. ۶. اعضای فرقه علاوه بر تبعیت عملی نسبت به مراد فرقه، خود را مقید به تبعیت ذهنی و عملی نسبت به وی میدانند و به عبارتی دیگر میکوشند آنگونه ببینند که مراد فرقه میبیند و آنگونه فکر کنند که او میاندیشد. ۷. کسانی که معتقد به مطلق بودن مراد فرقه نبوده یا در مراتب مختلف با اعضای فرقه همراه نشوند، دیگر واجد هیچگونه حقوق انسانی، شرعی و اجتماعی نمیباشند.
همانگونه که مشاهده می شود ویژگیهای فرقه مطلقیه در بخشی از حامیان متعصب آیت الله خامنه ای کاملا بروز یافته تنها نقطه مشترک بین آقایان آیت الله صانعی آیت الله دستغیب آیت الله هاشمی رفسنجانی میرحسین موسوی مهدی کروبی اسفندیار رحیم مشایی علی مطهری سیدحسن خمینی ابراهیم یزدی اختلاف نظر با رهبری ست پس این افراد هر خدمتی که کرده باشند خیانت بوده کافر یا منافقند جاسوس سیا و موساد ام آی ۶ هستند از آمریکا و اسراییل پول می گیرند فساد اخلاقی دارند فلذا مهدورالدم هستند شخص آیت الله خامنه ای هم بری از هرگونه خطا و اشتباه هستند ولایتشان همان ولایت ائمه معصومین است انتقاد به ایشان کودتا علیه اهل بیت است و ارتکاب هر گونه گناه کبیره و صغیره ای که در راستای حمایت از ایشان باشد شرعا جایز است و جنایتهایی هم که احیانا از سوی هم فرقه ای ها صورت بگیرد اقداماتی خودسرانه و نهایتا در حد عبور از چراغ قرمز است در نظر این افراد مهمترین شاخصه افراد ولایی بودن یا نبودن است مساله این است و واژگانی همچون هم مذهبی هم وطنی همشهری همکار همسایه و حتی نسبتهای خانوادگی در مواجهه با یک غیر ولایی که اصطلاحا "ضد ولایت فقیه" و "غیر خودی" نامیده می شود موضوعیت ندارد در سالهای اخیر فرقه مطلقیه روز به روز در جامعه ما تقویت و توسعه یافته، لایههای زیرین اعضای این فرقه، عموماً از افرادی هستند که قدرت تعقل، نقد و تحلیل مستقل ندارند و از سوی دیگر دارای شور و هویت مذهبی و اجتماعی بالایی هستند و تنها راه برای بروز این شور بدون شعور را در پیوستن به فرقه مطلقیه میدانند چرا که در اینجا قرار نیست بیاندیشند، بلکه مراد فرقه به نیابت از آنان میاندیشد و آنان تنها نقش مجری فرایض را برعهده دارند. |