اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
ارگ شناسي را چطور و كجا ياد گرفتيد؟ در متون گذشته بسيار مطالعه و آنها را جمعآوري كردم، از حفاريها كه به وسيله مهندسين، معماران و حفاران شد، آموختم و مخصوصا از گزارشهاي جغرافيدانان عرب مثل مقدسي، ابن حوقل و شريفه ادريسي بسيار استفاده بردم و آنها را جمعآوري كردم. به نظر شما آيا ارگ قابل بازسازي است؟
مردد ميماند و بعد با اطمينان ميگويد: ميشود، ولي به كمكهاي سازمانهاي بينالمللي نياز است. نقشه ارگ موجود است؟ اگر زير آوار نرفته باشد، قسمت اعظمش توسط ميراث فرهنگي نقشهبرداري شده. فيلمهاي ويديويياش هم موجود است.
او به دنبالمان دويده و پيدايمان كرده است. يك بوته سير در دستم ميگذارد و ميگويد: بخور، از مبتلا شدن به بيماريهايي كه احتمالا |
ولي بازهم كم است. هنوز عده زيادي زيرآوارند. امكانات كم داريم.بيرون از ايستگاههلال احمر زني با التماس ما را به سمت ويرانهيي ميكشاند تا مادرش را از زير انبوهي از خاك و چوب بيرون بياوريم.نايلونهاي بسته بندي شده پرتقال زير آوار تركيده و بيرون ريخته است.شهر ميوههاي شيرين، روزهاي تلخ را تجربه ميكند. ابهت فرو ريخته 2000 ساله
عكاسها عكس ميگيرند. برخي افسوس ميخورند كه چرا در زمان شكوه ارگ، به ديدنش نيامدهاند و همه مي پرسند آيا ارگ قابل بازسازي است؟ و همه به هم ميگويند: به فرض هم باشه... محمود توحيدي روبروي ارگ، دست به سينه و خون در نگاه، ايستاده است.قادر به حرف زدن نيست. همراهم او را چنين معرفي ميكند:«آقاي توحيدي راهنماي ارگ. ايشان از پنج سالگي در ارگ بزرگ شده و بيش از سيسال است كه راهنمايي ارگ را به عهده دارد.» در نگاه او مادري را ميبينيم كه به عزاي يگانه فرزندش نشسته است و نيز كودكي كه به مرگ مادرش مينگرد.او ميگويد: «من فقط يك حرف دارم. آقايان شعار ندهند. عمل كنند. امدادرساني ديروز خيلي ضعيف بود.» و با شعري ادامه ميدهد: «آمد طبيب بر سر بيمار خويش و ليك، فرصت گذشته بود و مداوا اثر نداشت.»او دفتر شعري فقط براي ارگ دارد و مثل مجنوني كه مرگ ليلي را شعر ميكند به جاي هر سوال و جوابي ميخواند: «هر ذره خاك ارگ رازي دارد\ هر كنگرهاش ز فخر نازي دارد\ گر باز كند زبان به صحبت خشتي\ داني كه چه سوزي و چه سازي دارد.» شما از چه سالي راهنماي بم بوديد؟ |