ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

 شماره جدید آزادگی 


فدرال و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

سید ابراهیم نبوی

صدا

دانشجو

 

در روز دوشنبه استادان در مسجد كوي دانشگاه تحصن كرده بودند و من از جانب آنها انتخاب شدم كه در مسجد سخنراني كنم. در آن روز من، رييس دانشگاه تهران و معاونان ايشان در مسجد كوي سخنراني كرديم، بعد از آن در شوراي دانشگاه يك كميته براي پي‌گيري وقايع تشكيل شد. خانم دكتر كولايي (مديركل دانشجويي وقت دانشگاه تهران)، دكتر مقاري (معاون طرح و برنامه فعلي دانشگاه) و من، به عنوان كميته پي‌گيري وقايع كوي مسوول پي‌گيري مسئله و دستگيريها و همچنين شناسايي مسببان شديم.

پس از تشكيل كميته ما ملاقاتهايي با مسوولان از جمله مقام معظم رهبري و آقاي شاهرودي، رييس قوه قضاييه كه بتازگي به جاي آقاي يزدي منصوب شده بود، داشتيم. حادثه ‌١٨ تير در زمان مسووليت آقاي يزدي اتفاق افتاد و با فاصله چند هفته آقاي شاهرودي به جاي او آمد. همچنين مشغول گرفتن اطلاعات از افرادي شديم كه شاهد ماجرا بودند، بار عمده پي‌گيري حقوقي به عهده من بود،‌ چرا كه حقوقدان بودم. از سويي سخنگوي كميته هم بودم. در حضور آقاي هاشمي شاهرودي بخش عمده مسائل را توضيح دادم، اما وكالت من از زماني شروع شد كه شكايتي از سوي دانشگاه تهران طرح شد و دادسراي نظامي تهران ماجرا را پي‌گيري كرد و كيفر خواستي تنظيم كرد و به دانشگاه اعلام كرد كه دانشگاه و دانشجويان وكيل خود را معرفي كنند و در دي ماه سال ‌٧٨ بنده از طرف رييس دانشگاه به عنوان وكيل تام‌الاختيار دانشگاه تعيين شدم و دانشجويان هم مراجعه كردند و مرا به عنوان وكيل خود انتخاب كردند. در روزهاي اول حدود ‌٤٠ نفر و در روزهاي بعد حدود ‌٣٠٠ نفر وكالت‌نامه را امضا كردند و مرا برگزيدند. وكالت‌نامه در چند صفحه نوشته شد و از اين جهت كه من وكالت دانشجويان را بدون گرفتن دستمزد پذيرفته بودم، آنها براي گرفتن وكيل محدوديتي نداشتند. پرونده در شعبه ‌٧ دادسراي نظامي تهران مورد رسيدگي قرار گرفت و بنده نيز به عنوان وكيل تام‌الاختيار دانشگاه تهران و وكيل تام‌الاختيار دانشجويان آسيب‌ديده شروع به پي‌گيري حقوقي و قضايي مساله كردم و وارد جلسات دادگاه شدم.
رهامي در خصوص كشته شدن عزت ابراهيم‌نژاد اظهار داشت: مرحوم عزت‌ ابراهيم‌نژاد از دانشجويان آن موقع دانشگاه تهران نبود. بلكه قبلا در دانشگاه شهيد چمران اهواز در رشته حقوق تحصيل كرده و بعد وارد خدمت سربازي شده بود. در دانشگاه تهران با دوستانش كه در سال ‌٧٨ در مقاطع بالاتر در دانشگاه تهران تحصيل مي‌كردند ارتباط داشت و گفته مي‌شد كه براي آماده شدن براي كارشناسي ارشد زياد پيش دوستانش در كوي مي‌آمد. كشته شدن ايشان برابر با اسناد و مدارك موجود در شب حادثه واقع نشده، بلكه فرداي حادثه، يعني روز جمعه تيراندازي صورت گرفته است.

حادثه ‌١٨ تير از بعد از ظهر پنج‌شنبه، هفدهم، شروع شده بود و بامداد روز جمعه اوج حادثه بوده است. شب‌هنگام نيروهاي خشونت‌طلب و سپس نيروي انتظامي وارد كوي دانشگاه شدند. درگيري و دستگيري‌ها آغاز شد و روز جمعه دوباره عده‌اي از خشونت‌طلبان به دانشگاه حمله كردند و دانشجويان نيز از داخل كوي با پرتاب سنگ به دفاع از خود پرداختند و اين مساله تا آخر روز جمعه ادامه يافت، بعد از نماز جمعه نيز تعداد زيادي موتورسوار از نيروهاي خشونت‌طلب به سمت كوي دانشگاه حركت كردند و درگيري تا غروب ادامه يافت. روز شنبه و يكشنبه نيز مردم وارد ماجرا شده بودند و گروههايي از خشونت‌طلبان نيز فرار كرده بودند. در روز جمعه كه دانشجويان از اتاقهايشان خارج مي‌شوند و در محوطه كوي به سمت در حركت مي‌كنند، نيروهاي انتظامي نيز حايل ميان آنها و گروه‌هاي خشونت‌طلب قرار مي‌گيرند و در تيراندازي‌اي كه به سمت دانشجويان مي‌شود، عزت ابراهيم‌نژاد مورد اصابت گلوله قرار مي‌گيرد و كشته مي‌شود. ‌
وي تاكيد كرد: در همان ايام مسئله دستگيري من به بهانه نوار اعترافات فرشاد ابراهيمي پيش آمد.

او در خصوص ورود نيروهاي انتظامي به كوي دانشگاه و گرفتن چند سرباز گفت: تظاهراتي كه دانشجويان پس از توقيف روزنامه سلام انجام دادند و از اتاقهايشان به سمت درب كوي حركت كردند، با رسيدن مسوولان كلانتري يوسف‌آباد و صحبت‌هاي افسر كلانتري يوسف‌آباد دانشجويان بازگشته بودند و شايد بيش از ‌٥٠ تا ‌١٠٠ نفر نبودند و حتي وقتي ما در حضور مقام معظم رهبري اين گزارش را ايراد كرديم و دكتر كوهي، مدير وقت كوي به رقم حداكثر ‌٥٠ نفر اشاره كرد، مقام رهبري فرمودند بنا بر گزارشي كه من دارم، حتي كمتر از ‌٥٠ نفر در بيرون كوي تجمع داشتند. بنابراين قضيه تمام شده بود و حتي شعار نيروي انتظامي تشكر تشكر از سوي دانشجويان نسبت به افسران گشت كلانتري يوسف‌آباد سر داده شده بود، اما بعد وقتي نيروهاي لباس شخصي و تشكيلات گارد و نيروهاي نوپو و نيروهاي ويژه مقابله با تجمعات وارد مي‌شوند، دانشجويان از يك طرف شروع به شعار دادن مي‌كنند و قضيه دوباره از سرگرفته مي‌شود. بخشي از نيروها از جمله تعدادي از سربازان نيز وارد كوي دانشگاه شده بودند. وقتي نيروها داخل كوي بودند و در قسمت‌هاي مختلف پخش شده بودند و حتي به قسمت دانشجويان خارجي رفته بودند (خودم مراجعه كردم و ديدم كه تعدادي از دانشجويان جمهوري آذربايجان و تاجيكستان مورد ضرب و جرح واقع شدند و تعدادي نيز در بلوكها ضرب و شتم شده بودند) دو سه تا از سربازها از بقيه جدا مي‌افتند و دانشجويان آنها را نگه داشتند، بدين منظور كه بگويند سربازان در داخل كوي دانشگاه چه مي‌كردند و اصلا بحث دستگير كردن و يا گروگان‌گيري مطرح نبوده است. سربازان نيروي انتظامي به صورت گروهي وارد كوي دانشگاه شده بودند، اما دليل پراكندگي بلوكها، سربازان هم پراكنده مي‌شوند، به طوري كه در بعضي بخشها فقط يكي دو سرباز باقي مي‌مانند. اين سربازان عمدتا سلاح سرد داشتند و طبيعي است كه در درگيري تن به تن تعداد زيادي دانشجو بر يكي دو سرباز غلبه پيدا مي‌كنند، ولي همه اين مسائل بعد از ورود نيروي انتظامي و بعد از جنگ مغلوبه‌اي بود كه با ورود نيروي انتظامي به داخل كوي دانشگاه اتفاق افتاد. اما اگر نيروي انتظامي همچون نيروهاي گشت يوسف‌آباد در خيابان مي‌ماندند و با دانشجويان در خارج از كوي صحبت مي‌كردند، اصولا كسي از افراد نيروي انتظامي در داخل كوي دانشگاه توسط دانشجويان نگهداري نمي‌شد. حتي دكتر كوهي در دادگاه با آوردن شهودي گفتند كه من از آقايان خواستم كمي عقب‌نشيني كنيد و ما تعداد كمي را هم كه در بيرون كوي هستند خودمان جمع‌آوري كنيم تا ماجرا فيصله پيدا كند. اما ايشان در دادگاه هم گفتند كه معاون نيروي انتظامي به نام ميراحمدي مرا هل داد. در آن موقع هنوز فرهاد نظري در صحنه حاضر نشده بود و ميراحمدي به كوهي گفته بود كه شما كنار برويد و كار نداشته باشيد، ما خودمان قضيه را حل مي‌كنيم و تعبير كوهي اين بود كه اگر آن مسائل صورت نمي‌گرفت، چه بسا مي‌توانست دانشجويان را به كوي برگرداند و مساله فيصله يابد، بنابراين ورود نيروي انتظامي به داخل كوي به دليل گروگان گرفتن كسي نبوده، بلكه بعد از آنكه درگيري شروع مي‌شود و نيروهاي انتظامي و افراد لباس شخصي و نيروهاي ويژه به كوي وارد مي‌شوند و در بلوكها پخش مي‌شوند و پس از ضرب و شتم بسياري از دانشجويان و دستگيري برخي از دانشجويان و انتقال بسياري از دانشجويان به داخل خودروهاي زرهي ويژه نيروي انتظامي، دو سه تا از سربازاني كه پرت افتاده بودند، در يك زيرزميني كه محل جمع‌آوري وسايل تبليغات بسيج دانشجويان و انجمن اسلامي دانشجويان بوده و در آنجا وسايل چون رنگ و پلاكارد وجود داشته نگهداري شده بودند، در حالي كه ادعا شده كه دانشجويان مي‌خواستند آن سربازان را آتش بزنند. كوهي نيز اعلام

 
 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی