اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
شماره جدید آزادگی |
سياسي بيش از حد و دخالتهاي مستمرش در كار دولت «كابينة دوم» نام نهادهاند. اين ارگان در مسائل مربوط به «امنيت ملي» «توصيههايي» را به دولت ارائه ميكند كه در عمل حكم دستوارت برگشتناپذير را دارند. و اين به اصطلاح «امنيت ملي»، همانطور كه اخيراً فرماندة كل قوا گوشزد داد، «همة مسائل مربوط به منافع عمومي، چه در عرصة سياست داخلي و چه در زمينة سياست خارجي را در بر ميگيرد».[1] آنها بحثهاي مطروحه و حتي گاهاً تصميمات اتخاذشده در شوراي امنيت را از انظار عمومي پنهان نگه ميدارند و اگر گاهاً هم علني شوند، اغلب در شكل و شمايل «پيشنهاد و توصيه». مثلاً آنهنگام كه نخستوزير اسلامگرا، نجمالدين اربكان، رفت تا 18 «توصية» شوراي امنيت را براي قلع و قمع «ارتجاع اسلامي» به پارلمان ارائه دهد، سقوط حكومتش قطعي شده بود. عجيب آنكه خود وي آن زمان چنين رفتار كرد كه انگار متوجه نشده كه كودتايي «غيبي» در راه است. پيداست وي فراموش كرده بود كه در زمان امپراطوري عثماني رسم چي بوده: هرگاه روزهاي پاياني حكومت سلطاني فرا ميرسيد، وي اين مسئله را از روي منجلهاي واژگون شدهاي درمييافت كه سران نظامي ترتيبش را ميدادند. علاوه بر نكات ذكر شدة بالا، قانون اساسي امروز تركيه به نظاميان چنان اختياراتي را اعطا كرده كه در هيچ نظام دمكراتيكي قابل تصور نيست.[2] مثلاً فرماندة كل قوا در هرم دولتي مافوق وزير دفاع و ديگر اعضاي كابينه قرار دارد و از لحاظ رتبه دقيقاً بعد از نخستوزير و در آن مواردي كه به تصميمگيري در مورد مسائل حساس برميگردد حتي بالاي آن قرار دارد. همچنين موارد زير در حوزة اختيارات فرماندة كل قوا ميباشند: انتصاب و ارتقاء رتبة نظاميان، حفظ امنيت داخلي و خارجي كشور، تبيين سياست دفاعي و تصميمگيري در مورد توليد و خريد تسليحات نظامي، كه البته هزينههاي آن در بودجة كشور قيد نميشوند و بدين ترتيب از انظار مردم مخفي نگهداشته ميشود. از اين لحاظ تعجبآور نيست كه اين در يك مجلة خارجي است كه بايد بخوانيم كه براي مدرنيزه كردن نيروهاي ارتش در 15 سال آينده هزينه كردن 70 ميليارد دلار در نظر گرفته شده است Defense Week) ، 14 فورية 2000). از مدتها پيش چنين مرسوم بوده كه پارلمان تركيه حتي هزينههاي جاري ارتش را (كه در مورد جزئيات آن چيزي به مردم گفته نميشود، هر چند كه آنها يك سوم و حتي بيشتركل درآمدهاي دولت را ميبلعند) بدون هر گونه بحث و سوالي به تصويب برساند و تازه هر بار پيامهاي «رحـمت و تبريك» خود را نيز روانة فرماندة كل قوا كند. ستاد فرماندهي، علاوه بر آنچه كه گفته شد، بر طبق قانون اساسي و ديگر قوانين بطور مستقيم و غير مستقيم بر امور دانشگاهي و بخشهاي مهم قوة قضائيه نيز كنترل اعمال ميكند. به جرايم جزايي كه موضوع آنها ابراز عقيده و فعاليت عليه دولت است دادگاههاي امنيتي رسيدگي ميكنند كه تا چندي پيش نظاميان عاليرتبه در آن شركت جسته و به قضاوت مينشستند. نمايندگان مجلس، استادان دانشگاه، دادستانها، قاضيها، وكلا، همة آنها مكلف هستند آن تعريف تنگ و محدود از آزاديهاي مدني را بپذيرند كه در مقدمة قانون اساسي تركيه آمده است: «عقايد و بياناتي كه مخالف منافع ملي تركيه [...]، بر عليه سنتها و ارزشهاي معنوي خلق ترك و يا مخالف اصول اعتقادي و اصلاحات آتاتورك [...] باشند، از جمايت قانون برخوردار نخواهند بود.» اين اصول در بند سوم قانون اساسي قدري بيشتر، البته نه الزاماً دقيقتر، برشمرده شدهاند: «تجزيهناپذيري كشور، استقلال ملي، نظم عمومي، منفعت عمومي، آداب و رسوم خوب، بهزيستي عمومي». بند 14 فراتر نيز ميرود و «سوءاستفاده» از حقوق و آزاديها را ممنوع اعلام ميدارد، حتي آنهايي را كه خود قانون به رسميت شناخته است. همانطور كه پيداست، انسانها نه تنها به خاطر اعمالشان، بلكه همچنين به خاطر ابراز عقايد و نظراتي كه «مضر» تشخيص داده ميشوند، محاكمه و مجازات ميگردند. حتي در بند 13 قيد شده است كه «تحقيقات و نشر مطالب علمي»، چنانچه با ارزشهاي بنيادي ذكر شده منطبق نباشند، از جانب هيئت رِئيسة دانشگاه ممنوع ميشوند،.[3] تحديدات قانوني با استناد به اصول «كماليسم» همچنين در برخي قوانين ديگر كه از سال 1982 (سال به مرحلة اجرا در آمدن قانون اساسي كنوني) به تصويب رسيدهاند، نيز وجود دارند، مثلاً در قانون انتخابات، در قانون احزاب و در قوانين و موازين مربوط به تشكلهاي صنفي. نفوذ سياسيِ نيرومند «پاشاها» همچنين از بنيه بسيار پر قدرت مالي آنها ناشي ميگردد:[4] ارتش صاحب يك شركت بزرگ سهامي با شاخههاي متعدد ميباشد. كنسرن مزبور «اوياك» نام دارد و صاحب تقريباً 30 شركت در بخشهاي صنعت، بازرگاني و صادرات ميباشد. حوزههاي فعاليت اين كنسرن صنايع ماشينسازي، توليد سيمان، صنايع غذايي، صنايع نفت و مواد شيميايي، صنعت توريسم، بانكها و بيمهها و خريد و فروش املاك و سوپرماركتهاي زنجيرهاي و همچنين شركتهايي در زمينة تكنولوژي مدرن ميباشند. حدوداً 30000 نفر در اين مجتمعها مشغول به كار هستند، آنهم بدون احتساب شركتهاي همپيمان. «رنو اوياك»، معروفترين عضو اين مجموعه، به تنهايي سالانه ظرفيت توليد 160000 دستگاه ماشين را دارد.[5] «اوياك» بعنوان يكي از 3-4 كنسرن بزرگ تركيه اهميت بسزايي براي اقتصاد ملي اين كشور دارد و از سرماية بزرگي برخوردار ميباشد. اين سرمايه پولهايي است كه از پرداخت 10درصدي حقوق تمام شاغلينِ ارتش در صندوق بازنشستگي انباشته شده اند و همچنين درآمد شركتهاي «اوياك» است كه شايع است جزء سودآورترين شركتهاي تركيه ميباشند. البته چنانچه اين ادعا حقيقت هم داشته باشد، پديدة خارقالعادي نيست، چرا كه «اوياك» نه مالياتي ميپردازد و نه عوارضي. رقباي «اوياك» در بخش خصوصي [1] لسآنجلس تايمز، 9 مارس 2000 [2] رجوع كنيد به Umit Sakallioglu: The Anatomy of the Turkich Military’s Autonomy در Comparative Politics ، جلد 29، شمارة 2/1997 (نويسندة مزبور پرفسور دانشگاه بيلكندِ آنكارا ميباشد). [3] بنابراين تعجببرانگيز نيست كه هيچ اثر جامع علمي، هيچ تز دكترايي در مورد تقش و جايگاه ارتش تركيه وجود ندارد كه از جانب تركها نوشته شده باشد. دليل آن نه تنها بغرنجي و غيره شفاف بودن اين موضوع است، بلكه قبل از هر چيزاين واقعيت است كه محققين جرأت پرداختن به آن را ندارند. [4] رجوع كنيد به Taha Parla: Mercantile militarism in Turkey 1980-1998, New Perspektives on Turkey ، استانبول، پائيز 1998. [5] عنوان اختصاري «اوياك» (Oyak) مخفف Ordu Yardumlasma Kurumu بوده و به معني «صندوق بازنشستگي نيروهاي نظامي» ميباشد. هلدينگ (Holding) مزبور [كه تقريباً تنها سرماية مورد نياز بخش خصوصي را تأمين ميكند و خود رأساً در بخش توليد فعاليت ندارد] در ژانوية سال 1961 از طرف نظاميان بوجود آمد كه در ماه مه 1961 قدرت را به دست گرفته بودند. البته «اُوياك» رشد اصلي خود در فعاليتهاي صنعتي و بازرگاني را مديون ليبراليزه كردن اقتصاد تركيه در سالهاي بعد از كودتاي 1980 ميباشد.
|