اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
|
يکبار ديگر خدا مرد! در حاشيه درگذشت پاپ ژان پل دوم سياوش دانشور پاپ ژان پل دوم ديشب در سن ٨٤ سالگى درگذشت. کاردينالها و اليت مذهبى که در زنجيره مخوف و مخفى کليساى کاتوليک براى مسيحيان جهان "رهبر" انتخاب ميکنند، او را "جانشين پطرس قديس و نماينده مسيح بر زمين" ناميده اند. انصافا بايد اين يکى را پذيرفت. چه کسى بهتر از پاپ و ريگان و بوش براى نمايندگى مسيح؟ چه کسى بهتر از خمينى و بن لادن و ملاعمر براى نمايندگى محمد؟ چه کسى بهتر از خاخامهاى يهودى و دولت اسرائيل براى نمايندگى موسى؟ و چه کسى بهتر از دکانداران مختلف مذاهب و سکتهاى بيشمار امروز براى نمايندگى خدا؟ خدا موجودى است که در هزاران سال گذشته بارها مرده است و زنده شده است! خدا هر روز توسط جنس دوپا ساخته و پرداخته ميشود و هر روز بدست حريفى ديگر که کلاشى بهتر بلد است ميميرد! بايد اين يکى را بپذيريم چون مذاهب و پرچمدارانشان جملگى زمينى اند و ساخته دست انسان زمينى. انسان ناتوان از درک شرايط مادى خويش هميشه در پى پرستش و ستايش مخلوقى در وراى خويش است. انسانى که قادر نيست راهى براى تحقق آرمانهاى بشرى و زمينى اش پيدا کند، بناچار و ناگزير، آن را در دنياى بعد از مرگ جستجو ميکند. انسان بدون آرمان انسانى مرده است و مذهب مخدرى براى سرپانگهداشتن آزمايشگاهى اين مرده است. مذهب راهى براى زنده نگهداشتن بشريتى است که از آرمانخواهى و حرکت جمعى و فردى براى تغيير وضعيت موجود تهى شده است. . اما در تاريخ تاکنونى و در دنياى واقعى هميشه مذاهب چهره اى زمينى داشته اند. برخلاف تصوير قلابى "آسمانى و آن جهانى" مذاهب، و از آنجا که دقيقا کاربردشان زمينى و اين جهانى است، سمبلها و نمايندگانشان نيز بشدت زمينى اند: از محمد و عيسى و موسى تا پاپ و خامنه اى و بن لادن و طالبان، از طيف وسيع احزاب سوسيال مسيحى در اروپا که زمانى با خونسردى الهى و ناسوتى کشتار ميليونى روندا را توسط همکيشانشان نظاره ميکردند، تا مافياى يهوديت و دکان سه نبش بوديسم و صدها سکت ديگر، جملگى قرار است درد اين جهانى انسان امروز را به اميد جهانى بهتر بعد از مرگ تسکين دهند. امروز بميريد و مثل حيوان زندگى کنيد تا فردا زندگى در رکاب فرشتگان را تجربه کنيد! تاريخ مذاهب تاريخ خون و جنايت است. تاريخ کشتار و تجاوز دسته جمعى و تاريخ سبعيت و ترور است. مذاهب با هم نقاط افتراق زيادى داشته اند و برسر اين نقاط افتراق کشتارهاى متعددى را سازمان داده اند. اما وجه اشتراک مذاهب در طول تاريخ محفوظ مانده است. مذهب ابزارى بوده است براى تحميق مردم، مذهب دستگاهى بوده است براى ساکت نگهداشتن انسان معترض، مذهب دستگاه خونريزى خدا روى زمين و حامى و شريک قدرتهاى سرکوبگرى بوده است که تا هزاران سال مشروعيتشان را نه از مردم که او قدرتى مافوق مردم يعنى خدا و نمايندگانش بر روى زمين گرفته اند. امروز و در تاريخ معاصر هم همين است. دستگاه مذهب امروز يک صنعت با سرمايه هاى نجومى است. حامى پروپاقرص سرمايه دارى است. ضد کمونيست و ضد پيشرفت است. ضد زن و ضد کودک و ضد مطالبات و حقوق ابتدائى مردم است. نهاد مشتى مفتخور و بيکاره است که از ماليات شهروندان تغذيه ميکند و امرش ساکت نگهداشتن همان مردمى است که خيلى اوقات مسير سياسى شان را گم ميکنند. مذهب کثيف ترين پديده تاريخ بشر است. مذهب تنها ميراث تاريخى دوره جهالت بشر امروز نيست، جز لاينفک طوق بردگى سرمايه است. مذهب امروز چه مستقيم مانند اسلام سياسى و دولت مذهبى اسرائيل و چه غير مستقيم مانند نفوذ قوانين مسيحيت در دولت و نهاد ادارى و آموزشى دولتهاى غربى، نيروئى و فراکسيونى از سرمايه جهانى و نهادى از جنس مافيا و سازمانهاى جاسوسى و آدمکشى حرفه اى است. مذهب يک ابزار مهم تبليغات ضد کمونيستى و سياستهاى ضد کمونيستى است. نزديکى پاپ به چهره هائى مانند ريگان و بوش و فاشيسم جديد ايتاليا و دخالت مستقيم در امور سياسى امروز آگاهى عمومى است. کارنامه کليساى کاتوليک و اسکاندال قديمى پدوفيلى و تجاوز قديسين به کودکان که اخيرا پرونده هزاران نفره آن برملا شد، تنها يک وجه از تصوير ناسوتى و آسمانى اين نمايندگان مسيح است. مذهب قائم بذات ضد کودک، ضد زن، ضد پيشرفت و تمدن، ضد آزادى، ضد نقد و انتقاد به جوانب سياسى و اقتصادى و فرهنگى و اخلاقى نظم موجود است. پاپ تنها يکى از فرزندان و رهبران اين دستگاه کثيف و اين مافياى بين المللى است. نه مرگ پاپ نه مرگ خمينى و بن لادن و ديگران سرسوزنى از اين دستگاه جنايت و سبعيت کم نميکند. خدا و مذهب را کسانى ميتوانند از زندگى اجتماعى جارو کنند که خود خالق آن بوده اند. اين کار انسان پيشرو، کار آته ئيستها، کار ماترياليستها و مهمتر کار جنبش کمونيستى طبقه کارگر است. مسيحيت امروز همان مذهبى است که زمانى انسان معتقد به علم و دانش را زنده زنده ميسوزاند و با گيوتين گردن ميزد و سنگسار ميکرد. عمکرد امروز مذهب هم کمابيش همان است. در اروپا گيوتين ها را غلاف کردند و احزاب مسيحى تمرين دمکراسى ميکند. اما کيس رواندا در مورد "مسيحيت دمکرات شده" امروز نمونه گويائى است. اسلام را همه ميبينند که در خاورميانه و اقصى نقاط جهان مشغول ترور و جنايت است. فلسطين و کشتار جمعى توسط دولت اسرائيل و پاکسازى قومى با حمايت دمکراسى جهان آمريکا هم جلو چشم همگان است. در اروپا و آمريکاى امروز نيز مذهب يک امپراطورى قوام يافته و يک قدرت اقتصادى و سياسى است. و بالاخره لازم است که سوگوارى واتيکان و دولتهاى غربى و پيام تسليت جناب خاتمى و سردمداران دولتهاى سرمايه دارى را به مناسبت درگذشت پاپ ژان پل دوم نگاهى بياندازيد و مثلا مقايسه کنيد با دوره رنسانس ايتاليا و عصر روشنگرى در فرانسه و حتى ابتداى مشروطيت در ايران و رگه ضد مذهبى و سکولار در آندوران. مقايسه دوره ها و شخصيت ها و روندها حاکى از آنست که جهان تماما عقب رفته است چه در سطح ارزشها و نقد به وضع موجود و هر آنچه که کهنه است و چه در سطح دولتها و نيروهاى مدعى تغيير وضع موجود. پاپ مرد، خدا يکبار ديگر مرد، اما کارخانه توليد خدا و پاپ و امام و امامچه ها و مفتى هاى اعظم و غير اعظم زنده است و هر روز بازتوليد ميشوند. ضرورت کل اين بساط تحقير شعور و اسارت بشر امروز سود سرمايه و مناسبات سرمايه دارى است. انقلاب در ايران ميتواند نه فقط رنسانس ايتاليا و روشنگرى فرانسه را احيا کند بلکه مذهب زدائى در ايران و منطقه و به اين اعتبار چرخش سيماى جهان مذهبى امروز را موجب شود. وجود مذهب و مسئله خود بيگانگى انسان امروز ريشه در مناسبات اقتصادى و وضع موجود دارد. مرگ پاپ و سرمونى هاى مسخره امروز يکبار ديگر نه فقط نياز مبرم به عروج موليرها و ولترها و روسوها بلکه مبرميت مارکس و پرچم تغيير جهان را تاکيد ميکند.
|