برای دیگر کشورها نمی سوزد و دفاعش از آزادي مردم ايران کشکی ست . دولتي که براي جاسوسي عليه مردم آمريکا ، درصدد به کار گرفتن ميليون ها خبرچین از  ميان رانندگان کاميون ، پستچي ها، لوله کش ها، برق کاران، رانندگان تاکسي ، تعميرکاران تلويزيون و خلاصه تمام کساني است که به خانه هاي مردم آمريکا و زندگي خصوصي آنان راه دارند ــ نميتواند خواهان آزادي و دمکراسي براي ديگر ملل باشد ، دولتي که تمام قراردادهاي دوجانبه و چند جانبه بين المللي در مورد ممنوعيت آزمايشات اتمي، گسترش سلاح هاي کشتار جمعي اتمي ، بيولوژيک ، شيميايي ، گسترش مين هاي زميني ، ممنوعيت شکنجه و حفظ محيط زيست را در مخالفت با تمام کشورهاي جهان (جز اسرائيل) زير پا گذاشته ــ نميتواند براي مردم ايران دموکراسی به ارمغان آورد ، دولتی که در برابر تمام کشورهاي جهان براي برپايي « دادگاه جنايي بين المللي » ايستاده و از اين طريق ماهيت ستمگرش را نشان داده ( که نکند کسی حتی در ُمخیله اش ، به فکر محاکمه جنایتکاران جنگی آمریکا و اسرائیل بیافتد ) ، دولتی که  به زور ، بعضي کشورهاي ديگر را وادار می کند  نيروهاي امريکا را از قوانين اين دادگاه مستثنی کنند ــ نميتواند براي دمکراسي و آزادي در ايران سينه چاک کند .

آقای مهدی سامع در مقاله خوبی با عنوان « راه سوم در مقابل جنگ و مماشات » ( ۵ ) با یادآوری این نکته درست که « جنگ ادامه سیاست به شکل دیگر است» ضمن بر شمردن اهداف اصلی آمریکا ، در یک جا گفته اند :

 به نظر من هدف سیاست آمریکا در خاورمیانه منطبق کردن حکومتها و ساختار این منطقه با نظم نوین جهانی بمثابه یک مرحله و یا یک فاز از رشد انحصارات سرمایه داری می باشد و در پایان ازجمله نتیجه گیری نموده اند که :

 سران رژیم كه خود ‏نتوانسته اند سازمان مجاهدین را نابود كنند ، به وقیحانه ترین شكل خواستار نابودی آن ‏به وسیله امریكا و انگلیس هستند اما به گمان من ولایت خامنه ‏ای به علت فقدان توانایی و ظرفیت داخلی و بین المللی برای ‏غلبه بر بحران انقلابی و جنبش گسترده زنان و مردان كشور ما چشم ‏اندازی ندارد . ولی فقیه و ایادی او تنها می توانند با حربه ‏سركوب و توطئه و زد و بند به قیمت دادن امتیازات گوناگون به ‏طرفهای خارجی، نقطه تعین تكلیف با خود را روزانه به تاخیر ‏اندازند ... چشم انداز واقعی در رقابت و چالش دو سناریو ... ‏شكل خواهد گرفت و مردم ایران به روزهای سرنوشت ساز نزدیك می ‏شوند . آقای سامع می نویسند :

( به جای ) دخالت مستقیم خارجی و اعمال حاكمیت از بالای سر مردم ‏ایران ... ، سرنگونی رژیم از طریق قیام توده ای با مداخله و رهبری ‏نیروهای ترقیخواه ، همراه با استفاده اصولی ازعوامل بین المللی با ‏حفظ استقلال و بر اساس معیارهای شناخته شده بین المللی ( راه چاره است .)سپس نتیجه گیری کرده اند که : این سناریو یكی از چشم اندازهای مُحتمل در تحولات آتی ایران است ‏كه زمینه های عینی مكفی برای تحقق آن وجود دارد ... و بالاخره اظهار داشته اند : راه سوم ، راهی واقعی و عملی برای مقابله با جنگ است .

درست است که مردم ایران که در قرن گذشته سه انقلاب را پشت سر گذاشته اند مهره های شطرنج نیستند که به راحتی کیش و مات شوند ، درست است که در طول تاریخ حماسه هائی چون « دین بین فو »  ، نبرد کرامه که عرفات دو شادوش ابوجهاد وابواياد، رهبرى آنرا بعهده گرفت، نبردى كه براى اولين بار، فلسطينيان طى آن به طور مستقل با ارتش اسرائيل وارد جنگ شدند ، روزهای قدسی ایثار در بهمن ۵۷ و قیام « چياپاس » در مکزیک و ... نشان داده که ستمگران همیشه نمی توانند باد به غبغب اندازند و فیگور بگیرند ، درست است که علی رغم توطئه در گوادلوپ و ملاخورکردن انقلاب بزرگ ضد سلطنتی که باعث شد سناریوی دشمنان مردم ایران به کرسی بنشیند و آخوندهای دین فروش با سرکوب و کشتار آزادیخواهان و ... به امپریالیست ها ، خدمات بزرگی بکنند ، اما آنچنان که سران چهار كشور آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان ( كارتر، كالاهان، ژيسكاردستن و اشميت) برنامه ریزی کرده بودند نعل بالنعل پیش نرفت ، ودرست است که وقتی خلقی برمی خیزد ، ( ۶ )  بر زنجیرهاست که بگسلند  و بر شب تیره است که بگریزد ــ اما فراموش نکنیم که بعد از کله پا شدن شوروی ، خاموش شدن کانون های بحران ، فرو ریختن دیوار برلن و برج های نیویورک ، حتی جنبش رو به رشد ضد جهانی شدن و نفرت خلق های جهان از سیاست های تجاوزکارانه آمریکا ، جلودار « بوش تازی » های طالبان نفت و دلار نیست و از آنجا که در عالم واقع بدون تمایل بین المللی ( ۷ ) ، ( و به طور خاص آمریکای جورج بوش ) سقوط یا تغئیر رژیم چشم انداز روشنی ندارد ، اشاره به نکته ای در نوشته آقای سامع تأمل بر می انگیزد .

از اینکه « قیام توده ای » که ایشان روی آن تکیه کرده اند ، اصلا با استراتژی ارتش آزادیبخش که از انقلاب نوین و جنگ آزادیبخش ( و تنگه و توحید ، و ... )  صحبت می کند جور در می آید یا نه ، و آیا راه سومی که آقای سامع اشاره کرده اند ، دقیقا همان راه سومی ست که خانم رجوی در پارلمان اروپا توضیح دادند یا در عمل فرق می کند ، می گذرم چرا که صلاحیت ورود به آنرا ندارم

 موضوع دیگری را اشاره می کنم .

فرض می کنیم آخوندها سرشان بوی قرمه سبزی بدهد و مثلا اعلام کنند که اوپک بی اوپک ، حالا که شما پای تان را روی نون خرده می گذارید  و قلدری می کنید ! ما هم بلدیم چکار کنیم ، بازار نفت به وجود می آوریم و نفت را از این به بعد نه با دلار ، با « یورو » می فروشیم ! تا کور شود هر آنکه نتواند دید !

خلاصه شوری به کوری برسد و دولت آمریکا که همواره ترجیح داده با آخوندها زد و بند کند ، این بار دیگر ُکفرش درآید و، لی لی به لالای دشمن ترین دشمنان مردم ایران نگذارد و منفعت خود را در این ببیند که قال این رژیم را بکند و همه چیز هم بی دردسر پیش رود ! ...

بسیار خوب ، وقتی غول هاي تسليحاتي و شيميايي ايالات متحده ( لاکهید مارتین و نورتروپ گرومن ، الي ليلي ، مونسانتو، مرک و دوپونت ) پیوند عمیق شان را با جورج بوش نمی پوشانند و همه کاره دولت او نمايندگان کمپاني هاي تسليحاتي و شيميايي هستند ، وقتی سياست خارجي آمريکا در راستاي منافع انحصارات فراملي ، بازار مالي اين کشور و درجهت تحميل احکام بانک جهاني ، صندوق بين المللي پول و سازمان تجارت جهاني بر تمام جهان است ، وقتی مدعیان صاحب اختیاری جهان ، برای احیای دوره جدیدی از شکوفائی بورژوائی و حل و فصل ِ بُحران ِساختاری ای که مثل کنه به اقتصاد آمریکا چسبیده ، به خاطر « کنترل بر ذخائر و جریان منظم نفت به کشورهای متروپل » ، برای حفظ و تقویت موازنه استراتژیک در خاورمیانه ، و برای خاموش ساختن کانون های بحران ، جهانی را به جنگ و جنایت می ِکشند و عالم و آدم را هم با شعارهای دموکراسی و حقوق بشر مَچل می کنند و، وقتی هدف اصلی آمریکا ( آنطور که در مقاله آقای سامع هم آمده ) ، «  منطبق کردن حکومتها با نظم نوین جهانی  ست » ، ( و این موضوع در رابطه با ایران نیز صدق می کند )  ــ آنوقت امثال بوش و دیک چینی چگونه مداخله و رهبری نیروهای ترقی خواه را ( در یک قیام توده ای ) می پذیرند ؟ مگر ُخل اند و بالاخانه را اجاره داده اند ؟ فراموش نکنیم که بر خلاف عراق  که در ساخت اجتماعی اش ، راست رادیکال روبه رشد است ، و یا بر خلاف عربستان سعودی که راست رادیکال غالب است ، در کشور ما ، کسی برای این جریانات پوسیده ، تره هم خرد نمی کند . مرتجعین