اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
مگر بوش و شرکاء عاشق چشم و ابروی ما هستند و مگر گربه برای رضای خدا هم موش می گیرد ؟ پاورقی : ( ۱ ) در حاليکه مردم آمریکا ميان کشورهای پيشرفته صنعتی ، مذهبی تر از همه هستند ، در قانون اساسی آمريکا « آزادی مذاهب » و عقايد به رسميت شناخته شده ، اما اساسا به دولت مذهبی اشاره نشده است . در حالیکه در قانون اساسی آمريکا مقوله آزادی های سياسی ( آزادی بورژوايی ) و جدايی دين از سياست جايگاه بارزی دارد ، بوش پس از رسيدن به رياست جمهوری آمريکا در سال ۲۰۰۰ ، يکی از سياست هايی را که پيشه دستگاه حکومتی خود ساخت ، سياست « بر پايه ايمان و مذهب » (Faith-Based) بود . اين سياست که عملا مذهب را وارد سياست نمود ، مخالفت بسياری از نيروهای ترقيخواه و حتی بيشماری از نيروهای سياسی در سيستم حکومتی آمريکا را هم برانگیخت و مشخص بود که برای فریب افکار عمومی ست . آقای اَشكرافت وزير دادگستری ايالات متحده ( همانند انگلستان در دوره ویکتوریائی که حتی قسمت پائینی مبل ها را هم با پارچه می پوشاندند که مردها از دیدن پایه های عریان مبل به خیال پاهای برهنه زنان نیافتند ! ) به ُمجرد ورود به وزارت دادگستری دستور داد مجسمه نيمهعريان فرشته عدالت را در پارچهای بپوشانند و سترعورت كنند ! صد رحمت به ملاحسنی . جناب جورج بوش هم فرموده اند : خداوند از طريق حضرت مسيح مرا سمت و سو می دهد ! و باريتعالی رسالت خاصی را بر من محول نموده ! و بر ماست كه آينده را روشن كنيم ! ( ۲ ) سياست خارجی امريکا در پهنه جهانی مضمون خاص خويش را دارد و به طور زنجيره ای باعث بروز فعل و انفعالات و قطب بندي های جدیدی شده است . شناخت انديشه و ايدئولوژی ِ« راهنمای عمل » معماران و پيش برندگان اين سياست خارجی بسیار ضروری ست . پدرعقيدتی همقطاران جورج دبليو بوش و روح حاکم بر کابينه او ، لئو استراوس ( Leo Strauss ) دارد . تئوريهای « لئو استراوس » شالوده و اساس سياست خارجی دولت بوش را تشکیل میدهد . اکثر معماران و طراحان سياست جنگی و اقتدارگرايانه کنونی کابينه بوش مريدان و يا شاگردان دانشگاهی لئو استراوس هستند و روشنفکران جناح مخالف براين باورند که سياست خارجی دولت بوش کاملا محصول و ساخته پرداخته "هواداران استراوس" ميباشد . ( ۳ ) روپرت مُرداخ، مالك يك امپراتوري بزرگ رسانه اي و از جمله روزنامه سان چاپ لندن است که عملا براي سياستمداران ارشد و دولت ها تكليف تعيين مي كند واین بار می خواهد از حزب محافظه كار بريتانيا درانتخابات پارلماني آينده اين كشور، حمایت کند . در شرح اهميت روپرت مرداخ هفتاد و دو سه ساله، صاحب امپراتوري رسانه اي به ارزش ۳۰ ميليارد دلار ، شايد همان بس كه اشاره کنم که در گذشته انتشار خبر سرطان پروستات او، بازارهاي مالي جهان را دچار نوسان كرد . آقاي مرداخ از جمله، مالك شركت رسانه اي فاكس قرن بيستم و شبكه تلويزيوني فاكس در آمريكا ، روزنامه تايمز ( که جورج بوش را برای بار دوم به عنوان مرد سال ! معرفی کرده ) و روزنامه عامه پسند سان و اخبار جهان چاپ لندن است . ( ۴ ) علی رغم تمایل ذاتی دولت بوش که بر اساس جنگ افروزی و تهاجمات نظامی بنا شده ، دولت آمریکا تا کنون ترجیح داده با آخوندها زد و بند کند و چشم انداز اصلی دولت بوش هم کنار آمدن با دشمن ترین دشمنان مردم ایران و بستن دست و پای اصلی ترین نیروئی ست که به مصاف با شریعت سالوس و ریا برخاسته است . اگر منافع دولت آمریکا تأمین شود با این رژیم کاری ندارد حتی اگر مستبدترین رژیم جهان باشد . امیدوارم ابر و باد و مه و خورشید و فلک با هم بسازند ! و ایران آباد و آزاد فردا با تنش زدائی با همه کشورها از جمله آمریکا ، با کار و صبر و عشق ، و باز هم کار و کار و کار ، در آرامش و رفاه زندگی کند . باج به فلک ندهد اما در عین حال دست دوستی را به سوی همه جهانیان از جمله مردم خوب آمریکا و اسرائیل دراز کند . چون سنگاپور و کره جنوبی و ... خیز بردارد و رشد کند اما در دامن انحصارات غارتگر چند ملیتی نیافتد . چه فایده چون لیبی و کره شمالی و کامبوج فقط خر خودمان را سوار شویم و به نام استقلال ، یکدندگی کنیم و مردممان سوار درشکه شوند و حسرت دوبی و تایلند و ... را بخورند ؟ ( ۵ ) مقاله آقای مهدی سامع را در آدرس زیر می توان دید ، http://www.didgah.net/pfiles/ms-didgah2.pdf ( ۶ ) در زندان شاه بیشتر زندانیان شعر پر معنای زیر را که گویا مجاهدین الجزائر ( جمیله بوپاشا ، جمیله بوحیراد ... و علی لاپوان ) در شرائط سخت می خواندند ، تکرار می کردند : اذا الشعب يوما اراد الحياة ، فلا بد ان يستجيب القدر ، ولا بد لليل ان ينجلي ، ولا بد للقيد ان ينكسر که مضمونش اینست : هنگامی که خلقی اراده زندگی می کند ، سرنوشت باید به او بگوید چشم . شبهای تاریک باید رخت بر بندد، و زنجیرها باید از هم بگسلد . ( ۷ ) با اینکه شرط خارجی به اعتبار مبنای درونی عمل می کند ، در ۱۰۰ سال گذشته در هر پیش آمد مثبت یا منفی در جامعه ما ، خواست بین المللی نیز ، نقش داشته است و در این مورد مثال کم نیست . مشروطه و نقش انکلیس و روسیه ، کودتای ۱۲۹۹( انتقال سلطنت از قاجاريه به رضا خان ) ، سقوط رضاشاه و انتقال او به جزيره موريس بوسيله دولت انگليس ، روی کار آمدن محمد رضا شاه ، سقوط دکتر مصدق که موی دماغ انحصارات نفتی بود وغرب می بایست عذرش را بخواهد (علیرغم اینکه قلب یک ملت با او بود ), بازگشت محمد رضا شاه به تهران پس از ۲۸ مرداد و آغاز بگیر و ببند ها ، کودتای نا موفق قرنی ــ امینی ، انقلاب سفید که « جان اف کندی » روی آن اصرار زیادی داشت ، جدا شدن بحرین از ایران ، انقلاب ۵۷ ، کنفرانس گوادلوپ و فرستادن ژنرال هایزر برای کنترل صحنه ، شروع ، ادامه و ختم جنگ ۸ ساله که به هرحال آمریکا و دیگران در هر سه ذینفع بودند ، و .... در ۱۵ خرداد ۴۲ ، و همچنین در عملیات فروغ جاویدان خواست بین المللی همراه نبود و از جمله به این دلیل نیز ، علی رغم آنهمه شور و فداکاری به جائی که باید برسد ، نرسید . البته مواردی پیش آمده که در کوتاه مدت ، منافع یک یا چند قدرت بزرگ با منافع یک نیروی انقلابی مماس می شود . در دوران هوشی مین چنین مسئله ای پیش آمد اما فراموش نکنیم در آنزمان هوشی مین حالتی مثل گاندی در هند و آیه الله خمینی در آغاز انقلاب داشت ، خرش می رفت و عملا تنها نبود . به همین دلیل می توانست از موضع قدرت برخورد کند . دیپلماسی انقلابی ( با استفاده اصولی ازعوامل بین المللی با حفظ استقلال و بر اساس معیارهای شناخته شده ) وقتی بازی با دُم شیر نیست که پشتش به جبهه همبسته ای از نیروهای ترقی خواه گرم باشد ، وگرنه مثال زدن از صلح حدیبیه ، ولایت عهدی امام رضا ، یا قرارداد برست لیتفسک ، که هرکدام شرائط ویژه ای داشته است ، دردی را دوا نمی کند . ضمناً در دنیای جدید و « نظم نوین جهانی » بر خلاف زمان هوشی مین یا دکتر مصدق ، موازنه منفی زمینه چندانی ندارد و معادله پیچیده ترست . ( ۸ ) همان طور که در بازار ِ کار ، انعطاف شغلی FLEXIBILITY هر چه بیشتر مورد نیاز سرمایه داری ست ، رژیم ها نیز باید برای تغئیر به اندازه کافی انعطاف داشته باشند تا چنانچه با احکام دیکته شده از سوی وزارت خزانه داری آمریکا و |