اطلاعیه و پیامها | لینک ها | شماره جدید |
بایگانی |
صدقالنيه. امروز هم اين مردمی که در لباس اسلام و در زی اسلام به جاهليت برگشتهاند، من مینگرم، گرچه نماز میخوانند، در صف جماعت هستند؛ شعار قرآن میدهند؛ ولی همان نظام جاهليت هست. ان بليتکم قد عادت کيهأتها يوم بعثالله نبيکم. اين دو قسمت از سخن علی. بعد میفرمايد:والذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبله و لتغربلن غربله و لتساطن سوطالقدر. بعد از اين دو تذکر میگويد: اما برنامه چی هست؟ اول اينکه همه به هم آميخته بشوند. بايد همه به هم آميخته بشوند. اين ديوارها و اين سدهای طبقاتی بين قريش و عرب و عجم و موالی همه بايد برداشته بشود و همه بايد به هم بريزند. اين مرحله اول. لتبلبلن بلبله. بعد از آن، ولتغربلن غربله. در ميان اين به هم ريختگی بايد غربال بشويد، چه جور غربالی! که آن دانه درشت های متعهد متقی و آنهايی که اسلام را دريافتند و پای اسلام ايستادند، اينها شناخته بشوند، نخالهها بيرونبروند. و لتغربلن غربله و لتساطن سوطالقدر بعد هم به هم آميخته بشوند وترکيب بشوند مثل موادی که بايد در ميان ديگ با هم بجوشند و با هم ترکيب پيدا کنند و يک صورت ديگری به اين ها داده بشود. اين برنامه علی است؛ برنامه انقلابی علی: به هم ريختن آن نظامات فاسد و فاصلهها و رو آمدن شخصيت های متعهد و از ميان رفتن و برکنار شدن نخالههای خودخواه و خودپرست و فرصتجو وبعد يک ترکيب اجتماعی نو. اجتماع انقلابی، اجتماع پيشرو.آيا اين کلمات برای همان روز علی بود؟! يا امروز هم ما دچاريم؟ اگر اين مسير انقلاب، دراين انقلاباسلامی ما، اين مسير علی و اين برنامه علی پيش نرود، بايد به طور يقين بدانيم که به جای اول خواهيم برگشت. بعد میفرمايد: حتی آنقدر بايد زير و رو بشويد که آن پايينیها، آن پايين شهری ها، آن محروم ها، آنهايی که زير پا ماندند، آن هايی که نفس ندارند، ناله شان به گوش کسی نمیرسيد، اين ها بالا بيايند. و آن خود خواه هايی که بر گرده مردم سوارند، اين ها بايد به زير کشيده بشوند، حتی يعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم. زيرپاييها، ناديده گرفته ها، محرومين، مستضعفين بالا بيايند. مستکبرين، خود خواه ها، سرمايه دارها، غارتگرها بايد بروند دنبال کارشان؛ گرچه طلحه و زبير باشند. گرچه در مقابل پيغمبر شمشير زده باشند. گرچه خويش نزديک پيامبر باشند، بايد بروند کنار.از اين انقلابی تر شما خطابه هيچ رهبری را در دنيا شنيده ايد يا داده ايد؟ وليسبقن سباقون کانوا قصروا آن پيشی گيرنده ها، آن شکنجه شده های در دوره ابتدای بعثت و در ميان وادي های مکه و در کنار حرم خدا و درکنار کعبه، آنها که رفته اند کنار، آنها بايد بيايند جلو. آنها پيشگامان بودند. وليقصرن سباقون کانوا سبقوا. آن هايی که بی خود خودشان را جلو انداخته اند، آن ها بيايند عقب. والله ماکتمت و شمه` ولا کذبت کذبته. اين ها که میگويم به اندازه سرسوزنی دروغ نيست.واقعياتی است که بايد انجام بگيرد و هيچ حقيقتی را من کتمان نکردم. اين موقعيت و اين شرايطی را که امروز واقع شدم، قبلا به من آگاهی داده شده بود. برنامه من از قبل تعيين شده بود. برنامه علی برنامه قبل از انقلاب مدينه بود، نه مثل ما مسلمانها که اول انقلاب کرده ايم، حالا نشسته ايم میخواهيم برنامه معين کنيم. بايد چکار کرد؟ اين حقيقت است. اين مساله است. اين راه است. اين ادامه انقلاب است.اين انقلابی که علی آن روز گفت و امروز هم صدايش به گوش همه مسلمانها و شما میرسد، اگر تداوم پيدا نکند، هر کاری، هر انديشهای، هر تقنين قانونی، کم اثر يا بی اثر خواهد بود. مگر ما در مشروطيت، قانون اساسی، هفتاد و خرده ای سال قبل ننوشتيم؟ چقدر مترقی؟ غير از چند قسمتش، همه مسائل زنده ولی چه شد؟ برای اينکه همين قدر قانون اساسی تدوين شد، توده انقلابی مردم خيال کردند کار تمام شد. رفتند دنبال زندگی شان. دو مرتبه همانهايی که اطرافيان دربار محمد عليشاهی و قاجاريه بودند و اشراف و طبقات، آمدند توی مجلس. بعد هم از وسط اينها رضاخان آمد بيرون. اگر انقلاب تداوم نيابد، هر انديشه ای، هر کاری ما بکنيم علاج ارتجاع و برگشت به وضع جاهليتی که علی اعلام خطر کرده، چاره انديش نيست. چاره نمیکند... خطبه دوم قسمت ديگری است از همين خطابهِ انقلابی علی ، شغل من الجنه` والنار امامه. مردم بصير ،مردم دارای بينش که بهشت و دوزخ را در مقابل خود میبينند، اينها از فتنه جويها، از انحرافها، خود را نگهدارندو اين مسير نهايی حرکت را در نظر داشته باشند. ساع سريع نجا. مردم پيشرو، مردم شتابان به طرف حق، به طرف کمال، به طرف خير، نجات میيابند. طالب بطی رجا. آنهايی که کند حرکت میکنند،اميدی هست که شايد به سرمنزل مقصود برسند. چه افراد و چه امت ها. و مقصر فیالنار هوی. آنهايی که کوتاه میآيند در انجام وظيفه، در سرعت به طرف خير و انقلاب حق و توحيد، آنها در ميان آتش، آتش هايی که خود بر میافروزند، سقوط خواهند کرد. اليمين و الشمال مضله`. شمال در مقابل يمين يعنی چپ. راست روی و چپ روی، حرکت به طرف گمراهی است .ما نمیدانيم اين علی در آن روز با اينکه مساله چپگرايی و راستگرايی اصطلاحات همين يک قرن اخير است، چه جور مسائلش زنده است! آن روز برای آن مردم میگويد: «راست روی و چپ روی هر دو به طرف گمراهی است: اليمين و الشمال مضله. در قسمتی از خطبه ديگر درباره منحرفين میفرمايد: «و اخذوا يمينا و شمالا» . از صراط حق منحرف شدند، يک عده راستگرا شدند، يک عده چپگرا شدند، طعنا فی مسال الغی. برای اينکه هر چه میتوانند راه گمراهی و گمراه کردن را بپويند. و ترکاالمذاهب الرشد. تا راه رشد و حرکت کمال را رها کنند. اليمين والشمال مضله. من اين عبارت را برای عدهای از نمايندگان و برادرهای کشورهای عربی و سفرای آنها میخواندم که «اين عبارت میدانيد از کيست؟» گفتند: «نمیدانيم.» از نهج البلاغه، بيچارهها خبر ندارند. ما نتوانستهايم منطق شيعه را به طور اصالت به دنيای خودمان برسانيم. خيال کردند از اين عبارتهايی است که اخيراً جعل شده. گفتم: «اين کتاب نهج البلاغه، اين عبارت مال علی است. اليمين والشمال مضله. چپ گرايی و راست گرايی به گمراهی میکشد!» آيا در اين مدت ما ايرانيها اين تجربه را نداشتهايم؟ هميشه ضربهای که خوردهايم، يا از راست گراهای متعصب جامد خوارج نهروانی بوده و يا از چپگراهای به طرف مکتبهای ديگر. والطريق الوسطی هی الجاده: راه وسط، صراط مستقيم، اين جادهای است که کاروان بشر را به سر منزل نجات و سعادت میرساند.عليها باقی الکتاب. اين کتاب باقی، اين قرآن بر همين مبنا است. يعنی بر صرط مستقيم. نه راست، نه چپ، و منها منفذالنسته، سنت رسول خدا و اوليای دين اگر بخواهد راه پيدا کند نه در چپ گرايی میتواند راه بيابد و نه در راستگرايی. در طريق مستقيم است. و عليها مسيرالعاقبه. عاقبت خير در همين طريق وسطی است. هلک من ادعی. مردم پرادعای کم کار و فريبکار در حکومت ما از بين خواهند رفت. بروند دنبال کارشان. و خاب من افتری. آنهايی که دروغ میبافند، تهمت میزنند، اينها هم دستشان خالی است. فقط مردم صادق اين وسط میتوانند راه انقلاب را، انقلاب علی را پيش ببرند. من ابدی صفحته للحق هلک. کسی که رو به روی انقلاب بايستد، بايد هلاک بشود، بايد نابود بشود. [نمازگزاران: صحيح است.] به من نگوييد صحيح است برادرها، به علی بگوييد صحيح است! من عبارت علی را میگويم. انقلاب، انقلاب محرومين است. انقلاب، انقلاب توده مسلمان است. انقلاب، انقلاب پيروان قرآن است. انقلاب، انقلاب پيروان توحيد است. هر کس که از اين مسير منحرف شد، بايد پايمال بشود.من ابدی صفحته للحق هل: اگر نشستند و در مقابل حق نايستادند، کاری به کارشان نداشته باشيد. همان طوری که اماممان فرموده، همان طوری که وارث علی گفته است. و کفی بالمرء جهلا ان لايعرف قدره. چقدر يک انسان جاهل و پست است که قدر خود را نشناسد. ولايهل علی التقوی سنخ اصل. ولايظمأ عليها زرع قوم. در محيط تقوا ريشه زراعت هيچ کس خشک نخواهد شد. همه به آمال خودشان (چه آمال دنيويشان، چه آمال اخرویشان) خواهند رسيد. در مقابل در محيط بیتقوايی، بیبندوباری، دروغگويی، فريب، ادعاهای بيخود، گول زدنها، همه محرومخواهند بود. همانکس که خيال میکند زرنگ است و ديپلمات، آن هم محروم خواهد بود. اين عبارت را حفظ کنيد: لايهلک علی التقوی سنخ اصل: ريشه زراعت و آمال هيچ فردی بر مبنای تقوا از بين رفتنی نيست. اين جمله معجزه است، مثل ساير جملات. ولا يظما عليها زرع قوم: زراعت هيچ قومی تشنه نخواهد ماند. آمالشان، اعمالشان، فعاليتهايشان، همه به ثمر میرسد در محيط تقوا...ولايحمد حامد الاربه اگر کسی کار خيری کرد و خدمتی انجام داد و خيری به او رسيد، از هيچ کس ستايش نکند، فقط از خدا. ستايش گويی، مداحی را کنار بگذاريد. به هر کسی خيری رسيد، فقط پروردگارش را ستايش کند...غفرالله لنا ولکم، ربنا اغفرلنا ولا خواننا
|