اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
می شود؛ وافزایش 16 تا 25 درصدی نرخ تورم، بنا به برداشت ها و مدعاهای گوناگون دولتیان تا طیف گسترده ی اقتصاد دانان؛ و افزایش نرخ جمعیت زیرخط فقر مطلق به نسبتی نزد یک به آن از یک سو و ثروت های300 میلیارد تومانی {بنا به اعتراف آشکارآقای صادق محصولی، کاندیدای پیشین وزارت نفت ومشاورعالی کنونی رییس جمهور}- هنگام گرفتن رای اعتماد ازمجلس از سوی دیگر؛ نظامی و امنیتی کردن همه ی نهادهای اثر گذار اجتماعی- اقتصادی، سیاسی وفرهنگی جامعه، از جمله و به ویژه وزارت کشور، وزارت ارشاد اسلامی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت نفت، وزارت خارجه و... که نمایشگر ناتوان ماندن دولت از پیشبرد مسائل اجتماعی، از راه تفاهم ملی و گفتگو و رایزنی با اعضای برابر حقوق جامعه ی شهروندی، و اقدام به نوعی کودتای نظامی خزنده، به جای گسترش و تعمیق توسعه ی تمام عیار و پایداراست و نیز کشانیدن رسمی این موج نظامی سازی به پهنه ی سراپا مردمی انتخابات ، درجریان انتخابات پیش روی دورهفتم مجلس؛ و سرکوب هرگونه آزادی بیان، قلم، اندیشه، ومطبوعات، آزادی اجتماعات، بدون حمل جنگ - افزار، آزادی بر پا کردن تشکل های صنفی و سیاسی مسالمت آمیز، بدون نیاز به گرفتن مجوز از نهادهای دولتی؛ سانسورگسترده و خفقانی هرگونه اثر ادبی، هنری، سیاسی، مطبوعاتی، سینمایی و تئاتری، و حذف کامل بسیاری ازاین آثار، توقیف فله ای مطبوعا ت جدی و بازداشت وزندانی کردن روزنامه نگاران منتقد و مردمی- که درجوامع دمکراتیک به طورمعمول نقش چشم و گوش وچراغ راهنمای دولت را ایفا می کنند تخصیص همه ی امکانات تشویقی و معاضدتی ِ دراختیار دولت، از وام تا کاغذ و فیلم و زینک و غیر آن به نهاد های انتشاراتی- تبلیغاتی، مطبوعاتی ، هنری و فرهنگی خودی و تعطیل و توقیف نهادهای همانند ناخودی، به بهای گسترش موج ورشکستگی و بیکاری و سلب امنیت سیاسی ، اجتماعی- اقتصادی وفرهنگی صاحبان آن ها و همکاران شان می انجامد؛ تبعیض گسترده ی جنسیتی تا حد برخورد ناظر بر برابری یک مرد با دو زن در عرصه های حقوقی، تعدد مشاغل مهم دولتی در اختیار اشخاص منفرد- که گاه اختلاط مشاغل در پهنه های ناهمگن قضایی،اجرایی و قانونگذاری را نیز در برداشته است، تشکیل دادگاه های غیرعلنی بدون حضوروکیل وهیئت منصفه برای متهمان سیاسی، وتعیین خط قرمزهای سخت گیرانه و فراوانی که گذشته از آن ها اتهام های" توطئه ی براندازی نرم "، " اقدام علیه امنیت ملی"، " تبلیغ علیه نظام"، " توهین و افترا به قصد تشویش اذهان عمومی " و مانند آن را که اغلب چند اتهام ناموسی و اخلاقی و... را نیز، به منظور لکه دار کردن شخصیت افراد ، با خود یدک می کشند؛ و ده ها شکل و شیوه ی کین ورزانه و دشمن خویانه ای از این دست که به ازای اقدام نیک خواهانه و صادقانه ی منتقدان دلسوز جامعه و مدافعان پیگیر تامین حقوق برابرشهروندان- از کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان و... درانتظارآنان است، درکل، شکل ومحتوای عدالت اجتماعی را در کشور جمهوری اسلامی، " دمکرات ترین و آزادترین کشوردنیا برای بخش ویژه ای از نظامیان، روحانیان و بازاریان" می سازد و مجموعه ی این روش ها و کنشها دست کم محتوای برخی اصول، مواد و بندهای قانون اساسی را نقض می کند که خود انباشته از تعارض های درونی آشکار و نهان و بسیار تفسیر پذیراست؛ من اکنون برخی از نمونه های این اصول، مواد و بندها را نام می برم و برآنم اکه دولت جمهوری اسلامی باید در برابر مردم ما در این موارد جوابگو باشد: بند ج ازاصل دوم؛ ماده های 4، 6، 7، 8، 9، 12و14 ازاصل سوم؛ اصل ششم ؛ اصل نهم؛ اصل بیستم؛ اصل بیست و یکم؛ماده ی 5همین اصل؛ اصل بیست و سوم؛ اص بیست و ششم؛ اصل بیست وهفتم؛ اصل بیست وهشتم؛ اصل بیست ونهم؛ اصل سی ام؛ اصل سی و یکم؛ اصل سی ودوم؛ اصل چهل وسوم و ماده های1،2، 3،4 و6 آن، اصل چهل و چهارم، اصل هشتاد وششم، اصل یکصد وچهل ویکم، ماده ی2 اصل یکصد و پنجاه وششم، ماده ی3اصل یکصدو پنجاه وهشتم، اصل یکصد وشصت وپنجم، و اصل یکصد وشصت و هشتم. برای صرفه جویی درکلام دراین جا تنها به شماره ها وحروف نمایانگراصل ها، ماده- ها وبند ها اشاره کردم وازهمه ی دولتمردان وهم میهنان می خواهم که- برای آگاهی ودفاع ازحقوق و وظایف خویش واعتراض به نقض آشکارآن دراین گونه موارد- به متن آن قانون مراجعه کنند.همزمان یاد آورمی شوم که آن چه برشمردم تنها مواردی است که با وجوهی از نقض حقوق شهروندی که دراین مقاله برشمردم مرتبط است و به هیچ رو جامعیت ندارد. به ویژه ازرییس جمهور، آقای احمدی نژاد، که باردیگرمدعی موجودیت آزاد ترین و دمکراتیک - ترین کشوردنیا درخاک ایران درانظارجهانیان شده است می خواهم که به چگونگی انطباق مدعای خود با مورد هایی که بر شمردم بیندیشد و پیش ازاشاره ی دو باره به آن دراندیشه -ی ازمیان برداشتن این کاستی ها برآید. این خواسته های بی پاسخ از او را بدین سبب آوردم که بنا به مثل معروف":آرزو بر جوانان عیب نیست. " حال بازمی گردم به طرف دیگردعوی، یعنی نئوکن ها ی ایالات متحد وهم پیمانان شا ن در انگلستان، فرانسه وآلمان که تا دیرباز درنقش استعمارگران کهنه و نو بر کشورهای سه قاره ی استعمارزده ی آسیا، افریقا و امریکای لاتین چنگ انداخته بودند و در دفاع از"حقوق مقرره" و" منافع حیاتی" شا ن دراین قاره ها به کشورهای پیکارجوی راه رهایی هجوم می آوردند وتا دستیابی به خواسته های خویش و برقراری کامل سلطه استعماری شان گامی واپس نمی نهادند. زمانی می گفتند: " آفتاب درامپراتوری بریتانیا هرگزغروب نمی کند " یا" شاه ورق و پادشاه بریتانیا دو پادشاهی هستند که همواره برقرارمی مانند." همین عنوان ها به گونه ای دیگر در باره ی دیگرهم پیمانان اروپایی امریکا نیزصادق است.امریکا که اکنون خود را پرچمداردمکراسی و حقوق بشردرجهان می نامد نیزدهه ها درویت نام، لائوس وو کامبوج در دفاع ازمنافع حیاتی خویش جنگید و این منطقه ازجهان را بی مهابا به خاک خون کشید. درخاورمیانه ی عربی، از1936 به بعد،همواره در کنارهم پیمان منطقه ای اش، اسراییل، درتجاوزبه حقوق ملل عرب ، به ویژه ملت ستم دیده ی فلستین سهیم بوده است. در سرکوب انقلاب های مسالمت آمیزاندونزی و کنگو، جنبش های رهایی بخش ملی درسطح بین المللی، اقدام به بیشتر کودتاهای نظامی ضد ملی درمناطق محروم، پیاده کردن نیروی نظامی به منظورمداخله ی اثربخش در رخدادهای داخلی کشورهای کوچکی مانند هاییتی و سومالی، در اواخر همین دهه اخیر، در گیر بوده است؛ در براندازی دولت قانونی منتخب مردم شیلی، به رهبری سالوادورآلنده، به سود انحصارات صنایع مس ایالات متحد، مداخله مستقیم کرد. مداخله ی پنهان ایالات متحد، ازطریق سازمان اطلاعاتی بین المللی آن، سیا ، که اسرارپشت پرده ی آن، به طورمعمول، سی سال پس ازاقدام افشا می شود، با یا بدون اقدام آشکارارتش امریکا، دراین رخدادها، نقشی چشمگیر در سرنوشت ملل جهان سوم ایفا کرده است. مداخله ی اطلاعاتی امریکا درسرکوب نهضت ملی نفت ایران دردهه ی پنجم سده ی میلادی پیشین را مادلین آلبرایت ، وزیر امور خارجه ی کابینه بیل کلینتون افشا و به خاطر آن ازمردم ایران پوزش خواهی کرد. آخرین گام از سیاست" صدوردمکراسی " امریکا و هم پیمانان اش تهاجم به خاک کشورهای افغانستان وعراق، در سال های 2002 و 2003 میلادی بودکه هنوزهم به بهای کشتا ر ، ویرانی فراگیر و بیخان ومانی مردم دو کشورادامه دارد. یورش امریکا ومتحدان اش به خاک افغانستان، به بهانه ضرورت مبارزه با تروریسم در آن کشور، به سرکردگی القاعده و پس ازفاجعه ی بزرگ تروریستی یازده سپتامبر برجهای دوقلوی مرکزتجارت جهانی درنیویورک ، انجام گرفت هر چند که به عمر یکی ازدرنده خوترین و خونخوارترین نظام های دولتی جهان پایان داد، کار را در آن کشور به تداوم کشتار خونین و بالاگرفتن سقف کشت و برداشت مواد مخدر، به سا ن تولید کننده ی پیشتازاین مواد، به سبب بی نظمی ناشی ازجنگ، کشا نیده است. گذشته ازاین، ایالات متحد امریکا، پیش ازآن خود در پی منافع حیاتی اش درمنطقه ی حساس واقع میان گسترده ترین منطقه نفت - خیزجهان و پرجمعیت |