اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
المللی به دلیل عملکردشان در چارچوب دولت ها، عملاً فاقد صلاحیت رسیدگی به شکایات مردم از دولت ها هستند و به دلیل ماهیت وجودی شان، اساساً زیر بار چنین دادرسی هائی نخواهند رفت. دادگاه های کشورهای غربی، به دلیل قوانین تعریف شده ای که دارند، به شکایات مردم از حکومت ها، مگر در موارد بسیار جزئی و به صورت فردی رسیدگی نمی کنند. این دادگاه ها وارد حوزه های حقوقی نسل کشی و محاکمه دولت ها به جرم جنایت علیه بشریت نمی شوند. اعدام های گسترده و دسته جمعی سالهای اولیه دهه ۶٠ و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، طبق قوانین جزائی مسلط بین المللی، جنایت علیه بشریت محسوب می شود.(۱) برگزاری یک دادگاه مستقل بین المللی ویژه این کشتارها، که سازماندهی و تشکیل آن، به اراده خانواده های جان¬باخته-گان، زندانیان سیاسی جان به¬در برده از کشتارهای دهه ١٣۶٠، فعالان سیاسی، فعالان کارگری و دانشجوئی، مبارزان برابری¬خواه حقوق زنان، و فعالان عرصه هنر، ادبیات، حقوق، کودکان و دیگر زمینه¬های مبارزاتی متکی باشد، در شرایط حاضر، یگانه گزینه مردمی برای رسیدگی به کشتارهای ونین ترین دهه ی تاریخ معاصر ایران و قتل های سیاسی است. این دادگاه، نمادین خواهد بود و در کلیت خود از قانون مندی های دادگاه راسل پیروی می کند. برترند راسل نویسنده سرشناس انگلیسی به همراه ژان پل سارتر نویسند و فیلسوف فرانسوی طی یک کارزار جهانی در سال های ۱٩۶۵ تا ۱۹۶۷، دادگاهی علیه حمله آمریکا به ویتنام و جنایاتش در این کشور تشکیل دادند، که بعدها به دادگاه راسل (Russell Tribunal ) معروف شد. در پی این کارزار جهانی، دو جلسه دادرسی در استکهلم و کپنهاک در اواخر سال ۱۹۶۷ تشکیل شد. جلسه ای که در استکهلم سوئد تشکیل شد، پیش از آن قرار بود در پاریس برگزار شود، اما دولت فرانسه با آن مخالفت کرده بود.
دادگاهی که در کپنهاک برگزار شد بیشتر شبیه به یک کمیسیون حقیقت یاب بود. پانلی متشکل از ۲۵ حقوقدان، نویسنده، شاعر، روزنامه نگار، استاد دانشگاه، فیلسوف، فعال کارگری و سیاسی سرشناس از هجده کشور به ریاست راسل و سارتر، و حضور نویسندگان سرشناسی چون سیمون دوبوار و چند تن از برندگان جایزه نوبل، جلسات دادرسی در استکهلم و کپنهاک را برگزار کردند . هر دوی این جلسات، دولت آمریکا را به خاطر حمله به ویتنام و جنایات جنگی که در این کشور مرتکب شده بود مقصر دانست و حکم به محکومیت آمریکا داد. آمریکا از حضور در این دادگاه خودداری کرد. جلسات دادرسی، به صورت گسترده در جهان انعکاس یافت. تریبونال راسل، آمریکا را در افکار عمومی جهانیان رسوا کرد، اعتراضات و فشارهای جهانی به آمریکا را افزایش و این دولت را در تنگای بین المللی قرار داد. تشکیل دادگاه بین المللی رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در ایران، مستلزم انجام یک رشته فعالیت هائی است که باید در سطح جهانی به پیش برده شوند. یک کارزار جهانی، به یک سازماندهی جهانی نیاز دارد. تشکیل گروه های کاری در کشورهائی که در آنها به سر می بریم، متشکل از فعالان عرصه های گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی-هنری ایرانی و غیرایرانی، تشکیل پانلی برای اداره جلسات دادرسی، متشکل از حقوقدانان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و کارگری، نویسندگان و روسنفکران سرشناس و مترقی از کشورهای گوناگون، اطلاع رسانی و افشاگری، از مهمترین جنبه های کارزار جهانی برای تشکیل دادگاه است. اسناد اعدام های گسترده سال های اولیه دهه ی ۶٠ و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ را ، پیش از آنکه به دست جانیان حاکم بیافتد و یا بر اثر مرگ بازماندگان جانباختگان از بین بروند، باید در یک مرکز، گردآوری و حفظ شوند. ارائه این اسناد در دادگاه حائزه اهمیت است. جمع آوری شهادت نامه ها، مشخصات کامل جان باختگان؛ نام، نام خانوادگی، محل و تاریخ تولد، سن، نام زندان، تاریخ دستگیری، اتهام، تاریخ اعدام، همراه با یک قطعه عکس از جمله اسنادی هستند که باید جمع آوری، ترجمه و برای دادگاه طبقه بندی شوند. رسیدن به چنین هدفی، نیازمند یک تلاش همگانی است.(۱) هزاران زندانیان سیاسی در دهه ی ۶٠ ، در دادگاه هایی محاکمه شدند که هیج گونه شباهتی به یک دادگاه نداشت. آنها به دلیل فعالیت سیاسی و اندیشه متفاوت شان از حاکمیت، دستگیر شده ، تحت وحشیانه ترین شکنجه قرار گرفته و سپس در مقابل محکمه های چند دقیقه ای، محاکمه و به مرگ محکوم شدند. نه از دفاعیه اثری بود و نه از تجدید نظر و استینافی. اکثریت جان به در بردگان از این محاکم، توسط کمیسیونی که در تابستان ۶۷ به فرمان خمینی تشکیل و بعدها در میان زندانیان به کمیسیون مرگ معروف شد، تنها با طرح چند پرسش و پاسخ، به مرگ محکوم شدند. بنا بر قوانین جزائی بین المللی، هر جنایتی علیه بشریت، لزوماً می باید جزیی از یک یورش فراگیر و یا سیستماتیک علیه شهروندان باشد. وجود چنین مولفه هایی، اقدام علیه بشریت را، از یک یورش تصادفی، که جزیی از یک نقشه و یا سیاست حساب شده نیست متمایز می سازد. یورش فراگیر، یورشی است "عظیم، متناوب، در ابعاد وسیع که سازماندهی شده بر علیه شمار کثیر و متفاوتی از افراد، به پیش برده شود". اعدام های گسترده و دسته جمعی سالهای اولیه دهه ۶٠ و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، مسلماً کشتاری بود فراگیر که از سال ۶٠ آغاز و تا پائیز ۶۷ ادامه یافت. این کشتار از نظر جغرافیایی در سراسر کشور پراکنده بود، و شمار قربانیان اش به هزاران می رسد. لذا، کشتاری بود سیستماتیک و برنامه ریزی شده |