اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
آمدن همکارانش را برای جمع کردن کتابهای سياسیی تودهای پيشاپيش به خانم گلستان خبر داده و ايشان آن کتابها را از کتاب فروشی جمع کرده. خاطرات تلخ و شيرين لیلی (Lili) گلستان را میتوانيد در کتاب "ليلی گلستان؛ تاريخ شفاهی ادبيات معاصر ايران" که چاپ اول آن همين امسال منتشر شده، مطالعه کنيد. ترديدی ندارم که صد و پنج صفحهی آن را در يک نشست خواهيد خواند. رشته کردن پنبهی روزنامهی شرق: ما که روزنامهنويس نبودهايم و نيستيم اما آنها که بودهاند و هستند لابد میدانند که صفحهی اول يک روزنامه نيازمند توجه خاص است. حال وقتی روزنامهی شرق، روز چهارشنبه ۳ مرداد، زير تيتر اولش مینويسد "حتی حداد عادل رئيس مجلس به عنوان يکی از مخالفان اين لايحه سخن گفت و به نمايندگان هشدار داد تا پنبه سهميهبندی را با رای به اين طرح رشته نکنند" آدم در میمانـَد که نکند واقعا توطئهی استکباری در کار است تا حداد عادل را زبانم لال بیسواد جلوه دهند. بعيد نيست فردا از دفتر رياست مجلس نامهای خطاب به مدير مسئول و سردبير شرق ارسال گردد و از آنها خواسته شود تا در صفحهی اول با حروف درشت تيتر بزنند: "شرق به دروغ پنبهی سهميهبندی را رشته کرد" و اين متن را هم در ادامهی آن بياورند: "يک بار ديگر دست استکبار جهانی از آستين روزنامهی شرق بيرون آمد و عناصر عنود و حسود، جملهی جناب آقای حداد عادل رياست محترم مجلس را قلب کردند و پنبه کردن رشته را رشته کردن پنبه وانمود نمودند..." شرق و تيترهای واصله از رياست جمهوری : گفتيم شرق، ياد صحبتهای آقای محمد جعفر بهداد، معاون بسيار محترم ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئيسجمهور افتاديم که فرمودهاند: "يک باند سياسی- اقتصادی که منافعش با برنامههای عدالت محور دکتر احمدینژاد به خطر افتاده، در طول دو سال گذشته، تمام تلاش و ترفند خود را برای کارشکنی و سمپاشی عليه دولت نهم به کار بست و در تمام اين مدت با سکوت بزرگوارانه دولت و دولتمردان مواجه شد، تا بلکه در روش و منش ناجوانمردانه خود نسبت به خدمتگذاران بیمنت مردم و تجديد نظر کنند. وی اضافه کرد: اما اين باند نه تنها به تبليغات سياه و غير بهداشتی و توطئههای روزمره خود ضد برنامهها و عملکرد دولت مکتبی ادامه داد، بلکه متأسفانه در اين اواخر وارد فاز تمسخر و توهين مستقيم به شخص رئيس جمهور و تحريف و دروغپردازی در انعکاس سخنان و مواضع ايشان شد که تحمل اين رويه، در واقع ناديده گرفتن آرا و اعتماد دهها ميليون ايرانی به رئيس جمهور در انتخابات حماسی سوم تير ماه ۸۴ ارزيابی میشود. وی تصريح کرد: از يک ماه گذشته با روی کار آمدن يک تيم و گروه با سابقه رسانهای و مطبوعاتی در مجموعه اطلاعرسانی و ارتباطات دفتر رئيسجمهور، اين مجموعه از لاک سکوت و انفعال خارج شده و هم اکنون با بهرهگيری از روشهای قانونمند و حرفهای به اتخاد مواضع فعال در برابر دشنام گويان و عوامل تبليغات سياه عليه دولت مردمی و مکتبی روی آورده و به صيانت از دولت در برابر دروغپردازی ها و انگاره سازیهای کثيف ادامه خواهدداد." (املای متن مطابق اصل است) بر اساس اين گفتهها بعيد نيست در روزهای آتی شاهد اين تيترهای صيانتی و ضدانگارهسازیهای کثيف در روزنامهی شرق باشيم: صفحهی اول، تيتر اول: شرق غلط میکند؛ مهدی رحمانيان بايد از محضر مبارک رياستجمهور عذرخواهی کند. صفحهی دوم: درگيری لفظی ميان نمايندگان ايران و آمريکا ساختهی ذهن بيمار شرق است؛ ما تو دهن آمريکا و رايان کروکر زديم صفحهی ورزش: شرق دروغ میگويد؛ تيم ملی به کره جنوبی نباخت، بلکه توسط کره جنوبی حذف شد. صفحه آخر:عطاءالله مهاجرانی درصدد فاسدکردن دختران ايرانیست؛ عاصم ورمان عشق دختر زردشتی توطئه استکبار جهانیست باز هم صفحهی آخر: سيدعلی ميرفتاح، طنزنويس معلومالحال توطئه میکند [اين قسمت توسط خودم خودسانسوری شد] مرا به خانهام ببر؛ داريوش، گوگوش، ياد ايام قديم ميانسالان درخلوت خودشان چه ترانههايی را زمزمه میکنند؟ سليقهها فرق میکند. من خودم مثلا اين ترانه از داريوش را خيلی دوست دارم: "ميون اين همه کوچه که به هم پيوسته کوچهی قديمیی ما کوچهی بن بسته ديوار ِ کاهگلیی يه باغ خشک که پر از شعرای يادگاريه بين ما مونده و اون رود بزرگ که هميشه مثل بودن جاريه..." و اين ترانه را: "وطن پرندهی پر در خون وطن شکفته گل ِ در خون وطن فلات شهيد و شمع وطن پا تا به سر خون وطن ترانهی زندانی وطن قصيدهی ويرانی ستارهها اعداميان ظلمت به خاک اگر چه میريزند سحر دوباره بر میخيزند..." اين ترانهها و بسيار ترانههای خاطرهانگيز ِ ديگر را ايرج جنتی عطايی سروده که در سال ۱۳۸۴، توسط انتشارات دارينوش به همراه يک گفتوگو و چند نقد ونظر يکجا به طبع رسيده. جوانان قديمی میتوانند با آن خاطرات گذشته را تجديد کنند به شرط اين که کتاب، مشمول کتابزدايی وزارت ِ سانسور و ارشاد ِ اسلامی آقای صفارهرندی نشود. برانداز ايرانی-آمريکايی و تلفظ نام پُپر: واقعا ما چشم اميد به چه کسانی دوختهايم. فکر کنيد يک آدم ِ برانداز ِ نرم و مخملين مانند کيان تاجبخش که در خارج از کشور بزرگ شده و درس خوانده، وحتی برگهی بازجوييش را آن طور که در فيلم اعترافات ديديم به انگليسی نوشته، به کارل پُپر (يا به انگليسی پاپر) میگويد کارل پوپر! واقعا شرمآور است که براندازان مخملين ايرانی-آمريکايی، سطح سوادشان به اندازهی بازجويانی است که در فلان شهرستان دوردست درس خواندهاند و تقريبا تمامشان نام پُپر ِ اتريشیالاصل را پوپر تلفظ میکنند. اين که چهطور يک ايرانی انگليسیزبان میتواند Popper را پوپر تلفظ کند واقعا از عجايب است! اگر سواد فارسی داشت میگفتيم لابد ترجمهی عزتالله فولادوند را خوانده و "پوپر" را همانطور که به رسمالخط فارسی نوشته شده تلفظ کرده. خب اگر قرار باشد امثال شما بیسوادها بر سرکار بياييد فرقتان با اين برادران چيست؟ کوله پشتی فرزاد حسنی: پيش از مصاحبه با سردار رادان: اين فرزاد حسنی خيلی خودش رو میگيره. فکر میکنه عقل کُلّه. پارتیاش کلفته. رئيس شبکهی سه هواش رو داره. لوده است. فکر میکنه خيلی خوشمزهست... بعد از مصاحبه با سردار رادان: بابا دمش گرم. کارش ايول داره. شجاعه. جيگر داره. کاردُرُسته. با حاله. مظلومه... اگر در سيما بماند: بابا فيلمش بود. ضرغامی پشتش بود. اصلا دستور خود آقا بود. خواست مظلومنمايی کنه... اگر از سيما اخراج شود: سکوت... سکوت.... سکوت.... [يک سال بعد]... کی؟ فرزاد حسنی؟ همون که تو سريال چارخونه بازی میکرد؟! (*)"چند سالی است روز ۲۴ تيرماه که از راه میرسد خيل عظيمی از شيفتگان و ارادتمندان «آقا» فرارسيدن اين روز را به عنوان روز تولد رهبر معظم انقلاب به يکديگر تبريک میگويند و همه ساله جماعت انبوهی که تازه از مناسبت اين روز باخبر شدهاند بر اين خيل عظيم افزوده میشود، تا آنجا که امسال علاوه بر ارسال شاخههای گل، کارت تبريک، پخش شربت و شيرينی، تهنيت از طريق پيامهای تلفنی و... برخی از روزنامهها نيز، ستون و صفحه و يادداشت به پاسداشت اين روز اختصاص دادند و کيهان نيز... و اما، آن «خبر راست» که نگارنده در گفتن آن ترديد داشت و سرانجام گفتن را بر نگفتن ترجيح داد اين است که «تولد آقا در تيرماه نيست»..." (خبر که به آقا رسيد... کيهان چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۸۶ به قلم آقای حسين شريعتمداری) |